ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
بدترین پسر دنیا
(The Legend of the Worst Boy in the World)
نویسنده:
ا این کالفر
(Eoin Colfer)
ترجمه:
شیدا رنجبر
ناشر:
افق
سال نشر:
1395
(چاپ
1
)
قیمت:
7500
تومان
تعداد صفحات:
82
صفحه
شابك:
978-964-369-506-4
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 43 نفر
امتیاز كتاب:
(5 امتیاز با رای 1 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'بدترین پسر دنیا':
ویل چهار تا برادر دارد و بهانهگیریهای آنها همیشه باعث میشود که او نتواند مشکلاتش را با مادرش در میان بگذارد. برای حل این مساله ویل تصمیم میگیرد که به سراغ پدرش برود، اما پدر ویل هم دم به تله نمیدهد و آنقدر سرش شلوغ است که حوصله شنیدن و رسیدگی به مشکلات ویل را ندارد. ویل به این نتیجه میرسد که زندگیاش فقط زمانی سروسامان میگیرد که بتواند یک آدم بزرگ مخصوص خودش پیدا کند که فقط به مشکلات او توجه کند. ویل بالاخره موفق میشود پدربزرگش را برای انجام این وظیفه متقاعد کند. اما درددل با پدربزرگ هم مشکلات خاص خودش را دارد. پدربزرگ کلکسیونی از داستانهای اخلاقی مسخره دارد که هر بار با شنیدن یکی از مشکلات ویل، او را مجبور میکند تا به یکی از آنها از اول تا آخر گوش بدهد. اما یکروز با شنیدن یکی از این قصههای پدربزرگ، یعنی افسانه بدترین پسر دنیا، فکر بکری به ذهن ویل میرسد ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"من چهار تا برادر دارم که همیشه دارند از چیزی شکایت میکنند. اگر یک وقتی ناراحت باشم و بخواهم با مامان حرف بزنم، کمِ کم دو تا از برادرهای توی صف جلویم هستند و نوبت گرفتهاند تا دربارهی یک مشت چیزهای مسخره نق بزنند. مشکل من معمولا جدی است، مثلا ناخنم شکسته یا جورابم گم شده ولی آنها وقت مامان را با کارهای بیخودی میگیرند، مثل اینکه مربا روی صورتشان ریخته یا بلوزشان را پشت و رو پوشیدهاند.
هر چهار تا برادرم دوست دارند دستکم روزی یک بار دربارهی مشکلات مسخرهشتم مق بزنند. مامان به اینها میگوید "مشکلات همیشگی".
هر وقت برادرهایم شروع میکنند به غر زدن، بابا قیافهی "وای، دوباره شروع شد" به خودش میگیرد و در میرود، ولی مامان گوش میکند، چون مامانمان است ..."
نظر كسانی كه كتاب را خواندهاند:
هانیه زارع:
كتاب جالب و بامزه اي بود