نيره مشايخي: از نظر فرم اين یکی از دلخواه ترین شيوه های نگارش من است . خواندن داستانهایی که از دو یا چند منظر روایت می شوند از نظر بسیاری خوانندگان لذت بخش است. این کتاب روایت دردناک انسانهایی است که آنها را می شناسیم و دوست شان داریم ولی از بد روزگار خیلی از خانه شان دورند و امکان بازگشت دوباره آنها وجود ندارد . نمی دانیم زندگی شان چگونه می گذرد و بعد از مرگشان در غربت هم به احتمال خیلی زیاد برای همیشه فراموش می شوند. این کتاب فرصتی را به دست می دهد تا زمانی را با آنها ، دلتنگی ها و روزهای تکراری شان سپری کنیم.
بنفشه تركماني: اصلا فكر نميكردم پايان كتاب اين باشد. و اصلا فكر نميكردم از دست دادن يك عشق باعث افسردگي قهرمان اول داستان شده. همه اش گمانم اين بود كه طرف سياسيكار است. و من عاشق داستانهاي معماگونه هستم كه البته معماها به طرزي منطقي كنار هم چيده شده باشند. بخشش را خيلي قشنگ به تصوير كشيده بود.
شيوا اميرمعزي: به نظرم ویرایش کتاب (به صورت کتاب در کتاب) بسیار جالب و جدید بود و به خواننده امکان بیشتری برای آشنائی با موضوع و شخصیت ها را می داد
پريا كريمي: کتاب یک شاهکار در ادبیات نیست ولی به روانشناسی پناهندگان ، بسیار زیبا و با ظرافت پرداخته است. خواندن آن را به همه کسانی که به نوعی با پناهندگان در ارتباطند و یا با این مقوله آشنا، پیشنهاد می کنم
پگاه ايزدپناه: به دلیل ذکر انقلابهای مختلف و سرنوشت انسانهای بازمانده آن ، پناهندگی و... . نکاتی که بیاموزی در کتاب زیاد بود . و شاید به خوبی بیان می کرد که به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است. اما مجادله بین نویسنده و سامی که البته در بعضی از بخشها جالب به نظر می آمد در بعضی دیگر و خصوصا بخش پایانی ، کتاب را به یک میدان رقابت میان این دو تبدیل کرده بود.