ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
آسمان سرخ در سپیدهدم
(Red Sky in the Morning)
نویسنده:
الیزابت لرد
(Elizabeth Laird)
ترجمه:
پروین علیپور
ناشر:
افق
سال نشر:
1400
(چاپ
5
)
قیمت:
49000
تومان
تعداد صفحات:
210
صفحه
شابك:
978-600-353-147-5
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 5 نفر
امتیاز كتاب:
(5 امتیاز با رای 2 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'آسمان سرخ در سپیدهدم':
بن که به دنیا میآید، زندگی خانواده از اینرو به آن رو میشود! دکتر میگوید این پسر به شدت معلول است و هرگز مثل بچههای عادی نمیشود. آنا خواهر بن، او را خیلی دوست دارد اما میترسد در مورد او چیزی به بچههای مدرسه بگوید و آبرویش برود. اما این راز تا کی سربسته میماند؟ (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
(گروه سنی مخاطب کتاب سنین نوجوان در نظر گرفته شده)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"تا وقتی زندهام، هرگز شبی را که برادرم دنیا آمد فراموش نمیکنم. چون آن شب لحظهای هم نخوابیدم. تازه چشمم گرم شده بود که صدای بابا را شنیدم. داشت تلفنی صحبت میکرد. اتاق خواب من خیلی کوچک است، طوری که میتوانم بدون اینکه از تخت پایین بروم، دستم را دراز و در را باز کنم. آن شب، همین کار را کردم و شنیدم بابا میگوید: "درسته، دومین خونه، دست چپ، بعد از مغازهها، لطفا عجله کنید!"
صدایش آنقدر نگران بود که فوری شستم خبردار شد به آمبولانس زنگ زده و فهمیدم کارم در آمده است! البته در واقع، کار مامان درآمده بود، اما از جهتی کار من هم بود! چون قرار بود مامان که به بیمارستان میرود، من به خانه و زندگی برسم. از قبل همه چیز را در ذهنم تمرین کرده بودم. بنابراین، با خونسردی از تخت پایین آمدم، لباس خانهام را پوشیدم و کورمال کورمال دنبال عینکم گشتم. بعد، آهسته بیرون رفتم و از راهرو گذشتم تا به اتاق خواب مامان و بابا برسم. اصلا ندویدم ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!