ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
سه بار خوششانسی
(Three Times Lucky)
نویسنده:
شیلا ترنیج
ترجمه:
مرجان مهدیپور
ناشر:
افق
سال نشر:
1402
(چاپ
6
)
قیمت:
245000
تومان
تعداد صفحات:
342
صفحه
شابك:
978-600-353-237-3
امتیاز كتاب:
(5 امتیاز با رای 1 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'سه بار خوششانسی':
تابستان است و همه چیز خوب پیش میرود. اما ناگهان خبر یک قتل در شهر میپیچد. بچهدزدی، تصادف شدید و توفان هم چاشنی ماجرا میشوند.
حالا دختر نوجوانی به اسم مو میخواهد همراه با صمیمیترین دوستش گره پیچیدهترین اتفاق زندگیاش را باز کند و با استفاده از حس کارآگاهیاش پدره از راز قتل بردارد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
(گروه سنی مخاطب کتاب سنین 10 سال به بالا در نظر گرفته شده)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"درست هفت دقیقه از ظهر چهارشنبه، سوم ماه ژوئن، گذشته بود که دردسر پا به توپلولندینگ گذاشت؛ سوار بر شورلت ایمپالای خاکیرنگی که برق نشان طلایی رنگش را به رخ میکشید. هنوز گرد و خاک پشت سرش درست فروکش نکرده بود که ناغافل آقای جسی مرد و زندگی در توپلولندینگ زیرورو شد.
تا جایی که میدانم هیچ کس انتظارش را نداشت.
دستکم تا جایی که به من یکی - یعنی دوشیزه موزز لوبی که قرار است برود کلاس ششم - مربوط میشود، ساعت شش صبح که داشتم از ایوان جلویی خانهی دیل سینهخیز رد میشدم، تنها چیزی که فکرش از سرم نمیگذشت دردسر بود. صورتم را به توری شل و ول پنجرهی اتاقش فشار دادم و یواشکی گفتم: "آهای دیل!"
دیل غلتی زد، زیر ملافهاش تقلایی کرد و غرغرکنان گفت: "برو پی کارت." سگ دورگهاش، کویین الیزابت دوم، زیر بوتهی گل ادریسی لب ایوان تکانی به خود داد ..."
نظر كسانی كه كتاب را خواندهاند:
نگار تقی زاده:
کتابی عالی با ترجمهی عالی. موضوع کتاب جدید بود و نشر افق مثل همیشه گل کاشته بود.