درباره كتاب 'تابستان':
داستان بیداری احساسات پرشور و امیال آتشین دختری جوان در جریان عشقی ممنوعه. داستان نخستین عشق چریتی رویال در دهکدهی کوچک نورث دورمر که از ملاقاتهای پنهانی و گردشهای عاشقانه آغاز میشود و در کلبهای در جنگلهای کوهستانی اطراف دهکده به اوج خود میرسد و مسیر زندگی او را برای همیشه تغییر میدهد. چریتی عشق را در بستر بیرحمیهای جامعهی بستهای تجربه میکند که متاثر از تنگنظریها و رسوم کهنهاش خواستههای او را برنمیتابد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"دختری از خانهی وکیل رویال، در انتهای خیابان نورث دورمر، بیرون آمد و روی پلهی جلوی در ایستاد.
ابتدای بعدازظهری در ماه ژوئن بود. آسمان شفاف شبیه به آسمانهای بهار، بارانی از آفتاب نقرهفام بر سقفهای دهکده و چراگاهها و بیشههای کاج فرنگی اطراف آن فرو میریخت. نسیم ملایمی از میان ابرهای سفید و مدور روی شانههای تپهها میوزید و سایهی ابرها را روی مزرعهها و جادهی پوشیده از علف که وقتی از میان نورث دورمر میگذرد نام خیابان به خود میگیرد، حرکت میداد. نورث دورمر در محلی مرتفع و در فضایی باز واقع شده است و از سایهی بیحدوحصر دهکدههای محصورتر نیوانگلند خبری در آن نیست ..."