درباره كتاب 'اسطوره':
جایی که زمانی غرب ایالات متحده آمریکا محسوب میشد، حالا پایتخت جمهوریست. کشوری که پیوسته در حال جنگ با همسایگانش است. جون پانزده ساله که در خانوادهای برتر و یکی از ثروتمندترین مناطق جمهوری به دنیا آمده، اعجوبهایست که از بچگی برای موفقیت در بالاترین درجات نظامی آماده شده است. دی پانزده ساله که در منطقهی فقیرنشین کشور به دنیا آمده، از هر مجرمی در کشور بیشتر تحت تعقیب است، اما خواستههای وی از آنچه که به نظر میرسد، خیرخواهانهترند.
جون و دی که در دو دنیای کاملا متفاوت بزرگ شدهاند، هیچ دلیلی برای مواجه شدن با یکدیگر ندارند - البته تا روزی که برادر جون، متیاس کشته شده و دی به عنوان متهم اصلی این جرم شناسایی میشود. در این بازی پر هیجان موش و گربه، دی برای نجات خانوادهاش تلاش میکند، و جون به دنبال گرفتن انتقام متیاس است. اما در گذر زمان، این دو متوجه میشوند که حقیقتی ترسناک باعث رسیدنشان به همدیگر شده، و کشورشان حاضر است برای محافظت از رازهایش کارهای بسیاری بکند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
(کتاب، بخش اول از یک مجموعه 4 جلدی است)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"مادرم فکر میکند من مردهام.
البته مشخصا نمردهام اما برای سلامت خودش هم که شده بهتر است اینطور فکر کند.
حداقل دو بار در ماه پوستر تحت تعقیب خودم را میبینم که روی جامبوترونها در سراسر مرکز شهر لسآنجلس نمایش داده میشوند. بیشتر عکسهای روی صفحهنمایشها از چیزهای خوب و خوشحالکننده هستند؛ کودکان خندانی که زیر آسمان آبی ایستادهاند، توریستهایی که جلوی خرابههای دروازه طلایی ژست گرفتهاند، و تبلیغات جمهوری با رنگهای نئونی. تبلیغات زیادی هم در مورد مناطق مهاجرنشین یا همان کلونیها به چشم میخورد. تبلیغات میگویند: "کلونیها زمینهای ما را میخواهند، چیزهایی را میخواهند که خودشان ندارند. نگذارید خانههایتان را تصرف کنند! از ما حمایت کنید!" ..."