داستان با این جملات آغاز میشود:
"این قصهای درباره خواهرزادهام "سالومه" و خرگوش سفید کوچولوش است. خواهر من "سودابه"، فقط به خاطر این اسم سالومه را روی دخترش گذاشت که با حرف "س" شروع میشود. قبل از سالومه، "پگاه" به دنیا آمده بودو پدر پگاه که اسمش "پرویز" است، گفت: "باید اسمی روی دخترم بگذاریم که با حرف "پ" شروع شود."
این بود که اسم پگاه انتخاب شد. وقتی سالومه به دنیا آمد، خواهرم که نمیخواست از شوهرش عقب بماند، گفت که هر اسمی روی دختر دومش بگذارند، باید با حرف "س" شروع شود؛ این بود که بیآنکه به کتابهای تاریخ مراجعه کنند و ببینند سالومه در تاریخ چه موجود پلیدی بوده است، اسم سالومه را روی یک دختر معصوم و دوستداشتنی گذاشتند ..."