بخريد و بخوانيد ...
سقوط
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

سقوط

(The Fall)
نویسنده: آلبر کامو (Albert Camus)
ترجمه: شورانگیز فرخ
ناشر: نیلوفر
سال نشر: 1402 (چاپ 15)
قیمت: 145000 تومان
تعداد صفحات: 120 صفحه
شابك: 978-964-448-056-0
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 26 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (4.75 امتیاز با رای 8 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'سقوط':

در یکی از میکده‌های آمستردام، مردی از خود و زندگی خود سخن می‌گوید و سقوط تدریجی خود را، مرحله به مرحله، شرح می‌دهد. ژان باتیست کلمانس، که روزگاری در پاریس وکیلی مبرز و موفق، و نمونه انسانی درستکار و گشاده‌دست و پاکباز بوده است، اینک بر این گذشته نگاهی هولناک می‌افکند و در پرتو ذهنی هشیار، دروغ و دورویی خود و دیگران را فاش می‌سازد: در این جهان و در این زمان هیچ‌کس نمی‌تواند خود را بیگناه بداند. تصویری که کلمانس از خود عرضه می‌کند ناگهان تصویر خود ما می‌شود.
این کتاب کوچک آینه تمام نمای روزگار ما و انسان امروز است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"آقا، می‌توانم خدمتی برای شما انجام دهم بی‌آنکه مزاحمتی فراهم کنم؟ می‌ترسم شما ندانید چگونه مقصود خود را به گوریل محترمی که بر مقدرات این دستگاه حکم می‌راند بفهمانید. آخر او جز به زبان هلندی سخن نمی‌گوید: در صورتی که مرا به وکالت خویش اختیار نکنید، او به حدس درنمی‌یابد که شما "ژنیور" می‌خواهید.
آها، درست شد، جرئت می‌کنم این امید را به دل راه دهم که منظورم را فهمیده باشد؛ این جنباندن سر باید چنین معنی دهد که به براهین من تسلیم شده است. در واقع، دست به کار هم شد، او با کندی عاقلانه‌ای شتاب می‌کند. بخت بلندی دارید که غرغر نکرد. وقتی نخواهد خدمت کند، غرشی برایش کافی است: هیچ‌کس اصرار نمی‌ورزد. سلطان خلق‌وخوی خویش بودن امتیاز حیوانات بزرگ است. ولی آقا، من دیگر می‌روم، و خوشبختم که برای شما خدمتی انجام دادم. تشکر می‌کنم و اگر اطمینان داشتم که مزاحم نشده‌ام دعوت شما را می‌پذیرفتم. لطف و محبت می‌فرمایید. بنابراین لیوانم را در کنار لیوان شما می‌گذارم ..."

اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را اینجا و اینجا بیابید.

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 صبا گيلك:  خب نمیشه ب کامو کمتر از 5 داد ... طبق معمول همیشه خیلی نرم و آروم از داستان و شخصیتش خارج میشی و ب خودت نگاه می‌کنی ... شاید ی سری جاها هم عصبی بشی از این همه شباهت ...

 هانيه سالاري:  به قدری خوب که حتما دوباره میخونمش..

 محمود اسلاميان:  کتاب (سقوط) یک مونولوگ طولانی اعتراف‌گونه است با لحنی ساده و صمیمی که ابتدا با آن همراه می‌شوی و بعد در اوج داستان، تو نیز صدای خنده‌ی ترسناکی از پشت سرت خواهی شنید و اگر در آخرین لحظات پیش از خواب، خود را قضاوت کنی، سقوط خود را در ورطه‌ی دورویی و ریا کاری خواهی دید ... برخی جملات زیبای کتاب را باید قاب گرفت.

 گلناز گرايلي:  راوی داستان سقوط شخصیتش را از برج مرتفعی که خود خویش را بر بالای آن نشانده بود برای به ظاهر دوستی روایت می‌کند. چنان ماهرانه و ظریف که تو را وامیدارد به تفکری عمیق بر فضائلی که به زعم خود به آنها آراسته‌ایم. آیا واقعیند یا در پس همه این فضائل هدفی خودپرستانه نهفته است؟