صفورا زواران حسيني: اولشهايش جذب نشدم، اما از يك جايي به بعد نتوانستم زمين بگذارم، درست مثل كتاب اهل غرق.
بهاره اشراق: دوست داشتم. فضای جالبی را ترسیم می کرد، از عنوان هم خوشم آمد. مرا یاد 100 سال تنهایی می انداخت.
نيوشا قادسي: با بيان عريان واقعيتهاي جنگل و به تصوير كشيدن خشونتهاي طبيعت؛ تصويري متفاوت و گاه ترسناك در ذهن شما ساخته ميشود. در كنار اين خشونت ؛ و در قلب اين جنگل؛ انسانهايي زندگي ميكنند كه با اين پديده سازگاري كامل دارند و با اينكه عضوي از اين مجموعه هستند ولي روح و ذاتي لطيف دارند. سراسر اين داستان موارد آموزنده اي در مورد جنگل را نيز به همراه دارد. بسيار جالب بود
مهدي صادقي: لذت بردم، نویسنده مرا با خودش کاملا همراه کرد. از روراستی بومیان اکوادور و همراهی فروتنانه پیرمرد با آنها لذت بردم و با اشتیاق خواندم
مريم سمندري معطوف: ساده، روان، کوتاه.
پريسا احمدي: من چند بار صفحه های اول این کتاب رو خوندم تا جذبش بشم و کتاب را تا آخر بخونم،چون به مقدار کافی جذب نمی کرد. ولی چون کوتاه بود امید داشتم که کتاب تموم میشه! نه خوب بود نه بد. نمیدونم چه حسی نسبت به این کتاب دارم ! در ضمن این کاری که برای جیره دی و بهمن کردید، یعنی کتاب هایی رو که توی این دو ماه برای همه فرستادید اعلام کردید خیلی خوبه.تو خوندن کتاب تاثیر داره! آدم احساس می کنه تنها کسی نیست که داره این کتاب رو می خونه! (یا شاید هم تحمل میکنه!)
هانيه مصون: با سایقه من و فرهنگ ما سازگار نیست
مجتبي ميرزا محمد: نثر روانی نداشت ...