درباره كتاب 'چگونه از خواستههای برحق خود دفاع کنیم':
کسی که همیشه تسلیم خواستهها و نظرات دیگران میشود، تنها نصیبش از زندگی احساس آزردگی است. آن معدود دفعاتی هم که از حق خود دفاع میکند، احساس گناه آزارش خواهد داد.
کتاب حاضر این احساسات منفی را تحلیل میکند و با توصیههای عملی و استدلالهای صحیح و عقلانی شما را یاری میدهد تا بدون زیر پا گذاشتن حقوق دیگران، حرف خود را پیش ببرید. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول کتاب با عنوان "تواضع افراطی" با این جملات آغاز میشود:
"با مراجعهاش به مطب من، مرا با پرچالشترین ماموریت حرفهایام مواجه کرد. رو به رویم نشست، با حالتی مصمم به جلو خم شد و گفت: "میخواهم از من آدم دیگری بسازید. از خودم خوشم نمیآید. هیچوقت هم نمیآمده. از هیچچیز خودم خوشم نمیآید. از طرز حرف زدن، راه رفتن، و بیشتر از همه از طرز برخوردم با آدمها. آنقدر در مقابل افراد احساس حقارت میکنم که اجازه میدهم از من سوءاستفاده کنند. مردم تقریبا هر چیزی را که از من بخواهند، به دست میآورند. اینکه دیگران دوستم داشته باشند، آنقدر برایم مهم است که اجازه میدهم سر به سرم بگذارند، از من بهرهگیری کنند، پولهایم را قرض بگیرند، مجبورم کنند با اتومبیل این طرف و آن طرف ببرمشان و توقع داشته باشند برایشان مهمانی بدهم. اما تنها کار آنها این است که به میهمانیهای من بیایند، غذاهایم را بخورند و بروند ..."