نرگس نبوی: با سلام و سپاس از انتخاب مناسب کتاب موج که به نظر انتخاب درخوری است، هرچند حال و هوای نوجوانی این کتاب با تجارب من از دانشآموزانم به عنوان نوجوان، قدری فاصله دارد اما با حال و هوای روزهای نوجوانی خودم بیشتر تناسب دارد. از خواندن آن لذت بردم.
محمد* حاجی علیزاده: به نظر من با این که این رمان در ظاهر برای نوجوانان نوشته شده برای بزرگسالان نیز ارزش مطالعه را دارد. نویسنده به نحو زیبایی آفات کانالیزه شدن و استفادهی ابزاری از افراد در یک سیستم را بیان میکند. بسیاری از آنچه را که در این رمان خواندم در زندگی اجتماعی خودم به عینه دیده و تجربه کرده بودم و شخصیتهای این رمان برای من مابهازای بیرونی داشتند و تا چند روز تحت تاثیر این رمان قرار گرفته بودم. به عنوان مثال تبدیل فردی دست و پا چلفتی که از چرخاندن یک لامپ درسر پیچ عاجز است به فردی دیکتاتور که با بادی گارد جابجا میشود، از سکه افتادن شهرت و محبوبیت شخصیتهای تحصیلکرده و پیشرفته و دور برداشتن پخمههایی که روزی از عهدهی شانه زدن به موی خود و یا مرتب کردن لباسهای خود عاجز بودند و اتفاقاً در نقطهی عطف زمانی نمایش فیلم جنایتهای نازیها در خواب بوده، از بین رفتن عشق و محبت تحت تاثیر بها دادن به قدرتگرایی در صحنهای که بن راس شخصیت اصلی داستان فراموش میکند مثل هر شب همسرش را قبل از رفتن به رختخواب ببوسد و البته در نهایت پیروزی عشق و محبت بر سیستم قدرت در صحنهای که دیوید لاوری را در آغوش میگیرد و از عمل خشونتآمیز خود در چند لحظهی قبلش که به خاطر موج مرتکب شد معذرتخواهی میکند و همین سر آغازی میشود برای اتحاد و یکدلی علیه موج یا همان سیستم قدرت. البته نقد وبررسی این رمان جای کار زیادی دارد که در این مقال نمیگنجد. با این حال متاسفانه یکی از ضعفهای مشهود این کتاب، ترجمهی ظاهراً وفادار به متن آن است که با توجه به گذشت زمان قدری به مشکل افزوده شده مثل استفاده از لغتهای "السّاعه" و "طیّاره" که امروزه در زبان فارسی کاربرد فراوانی ندارند و یا شرح و توضیح دادن بعضی از واژهها که امروزه در زبان فارسی شناخته شده و متداول هستند و نیازی به تعریف آنها در پاورقی نیست مثل "کفش اسکیت".