مهرداد سيجاني: vaghti tasmim gereftam ke bekhonamesh chand roze bad khodesh baste bandi shode omad soragham
فاطمه خضري: این کتاب واقعا عالی بود
فاطمه عارفنژاد: بدون شک از بهترین کتابهایی است که خواندم. اگر کسی از خرمگس خوشش نیاید واقعا به سختی میتونم درکش کنم! از نظر من بینقص بود، و سختپسندترین خوانندهها هم اعتراف خواهند کرد که خرمگس یک شاهکار است. از معدود کتابهایی که دیالوگهای مشخصی ازش در ذهنم ثبت شده و فراموش نمیشود. عالی بود.
اعظم ملائي: در یک کلام فوق العاده! هم خود اثر یه شاهکاره و هم ترجمه روان و بینظیرش! برخلاف کتابهای اخیری که خوندم و اکثرشون تو ترجمه خوب نبودن این یکی واقعا عالی بود و به نظرم همین باعث میشه که زیبایی اثر حفظ بشه.
الهه سعادتي: عالی بود این کتاب. واقعا از خوندنش لذت بردم. متن زیبا، ترجمه خوب داستان گیرا و جذاب عالی بود. ممنون.
هادي سيوف: داستان رو خیلی دوست داشتم چون واقعی و گیرا بود. نقطه اوج کتاب هم از نظر من فصل سوم کتاب بود که هم داستان هیجانانگیزتر شد و هم دیالوگهای فوقالعادهای بین شخصیتهای مختلف داستان رد و بدل میشد.
زهرا آقایی: عالیه این کتاب
سميرا بزرگي: وقتی ده سالم بود در یک تابستان حوصلهسربر، این کتاب رو خوندم. مادرم میگفت این کتاب قبل انقلاب جز کتابهای ممنوعه بود! بعدها تو مصاحبهای از رئیس سابق ساواک شنیدم که داشتن و خواندن کتاب خرمگس رو جرم معرف میدونست! فوقالعاده و محشر است این کتاب؛ با وجود اینکه چندین سال بعد از خوندن کتاب و البته دوباره و چندباره خوندن کتاب، متوجه معنی و اتفاقها و کلمات کتاب شدم؛ ولی تو همون سنم منو خیلی جذب کرد. یادمه همون روزها یه شب، تلویزیون فیلمشو نشون میداد و اوایل پخشش، برق منزل ما رفت و نیامد تا وقتی که فیلم تمام شد! و من همیشه دنبال دیدن فیلمش بودم که بالاخره تازگی فیلمشو پیدا کردم و هنوز جرات دیدنشو ندارم!
هانيه سالاري: جزو بهترین کتابهایی که من خوندم ... با اینکه خیلی با کتابهای انقلابی ارتباط برقرار نمیکنم اما این داستان کاملا متفاوت ... بسیار جذاب و غیرمنتظره بود ...
نگين بختياري: عالی
مینا رستمپور: رمان خرمگس The Gadfly قبل از آنکه نمونهای درخشان از یک پراکسیس انقلابی باشد که در فرم رمان سیاسی پرداخت شده، نوعی سؤال فیلسوفانه است در باب مفهوم خدا و مجادله و نقیضهگوئیهای شخصیتهای اصلی رمان، آرتور/ فلیس ریوارز/ خرمگس و پدر مونتانلی پیرامون تم مسیحیت و ضد مسیحیت و ایمان از دست رفته و پرداخت غرامتهای آن که گامهای انسانیت را در زوالی اندوهگین فرو میبرد.
مجتبي ريگستانيفرد: اول اینکه در ابتدا نه از اسم کتاب خوشم آمد و نه از طرح روی جلدش. مقدمه هم اشتیاق من را برنمی انگیخت. کتاب کشدار و خسته کننده شروع شد ولی ناگهان پس از یک پرش 13 ساله تبدیل به یکی از سوژه های مورد علاقه ام شد: بازگشت یک عاشق قدیمی. پس از آن مطالعه کتاب را با شور و شوق زایدالوصفی ادامه دادم و علیرغم اینکه پایان تلخش را حدس می زدم به مرور برای پذیرفتن آن آماده می شدم. موقعیت دراماتیک خرمگس این چند روزه مرتب توی ذهنم بود و دمی رهایم نمی کرد. ختم داستان عاقلانه بود ولی چکار کنم که آدم نوستالژی بازی مثل من باید شرنگ فاجعه نهایی را تا چند روزی در کام داشته باشد. و در آخر یک نکته جزیی و آن هم (ریا) مسری ترین بیماری جامعه کنونی ما
صبا گيلك: اواخر دوره راهنماییم لابلای ی سری کتاب بید خوده و کپک زده با جلد داغون پیداش کردم ... تا مدتها توی قفسه بود تا ی روز همه کتابهارو خوندم و رسیدم ب خرمگس ... مادرم تمام اون کتابهارو ریخت و خرمگس رو ... ولی من همرو خوندم .... و خرمگس ... هنوزم درگیرشم ... هنوزهم جز 10 کتاب مورد علاقه منه با اینکه ی بار خوندمش ... این کتاب بینهایت عالیه ... همیشه عالیه ... تا ابد
مرجان زماني نجفآبادي: اکثر فاکتورهایی که یه کتاب باید داشته باشه تا من ازش خوشم بیاد رو این کتاب داشت
پريا كريمي: جز بهترین کتابهایی بوده که خوانده ام
ليلا ميلان لو: خرمگس رو وقتي كه مدرسه ميرفتم خونده بودم و تا سالها يكي از بهترين كتابهاي زندگيم بود... ممنون كه برام فرستادين، چون كتاب را قبلا امانت گرفته بودم و نداشتم
بنفشه بامداد: داستان تکراری همهی دورانها. مبارزه، انقلاب، زندان، اعدام و ... و در پایان؟؟؟ و در پایان، تکرار دوبارهی همهی اینها در دورانی دیگر و در کشوری دیگر. با اینکه موضوع کتاب جالب توجه و تفکر است اما بیش از نیمی از ابتدای کتاب بسیار آرام و خستهکننده است و تنها در پایان داستان تاثیرگذار و جالب میشود.
سيدعلي حجازي دهاقاني: کتاب مورد علاقه من نبود.