عبدالله عقيلزاده: جالب بود واقعا جالب بود.مدتی بود که کتابی به این سبکی نخونده بودم. زبان شیرینی داشت. هم از خانم جزایری دوما به خاطر نوشتن این کتاب و هم از آقای محمد سلیمانینیا به سبب ترجمه اثر تشکر میکنم.
نويد پايا: جالب است که هم این کتاب و هم «برایم کتاب بخوان» را آهسته و پیوسته خواندم ولی دلایل این امر در این دو مورد کاملا متفاوت بود. «برایم کتاب بخوان» را آهسته و پیوسته خواندم چون گاهبهگاه خستهام میکرد ولی این کتاب را آهسته و پیوسته خواندم چون میترسیدم تمام شود و از لذت خواندنش محروم شوم. یک شاهکار از نظر ظرافت و لطافت از نویسندهای که کودک درونش بیدار است و سرحال. لذت زیادی دارد که آدم ببیند ایرانی هر زمان به هر جای دنیا که برود ایرانی باقی میماند حتی در دل بدبینی ناشی از گروگانگیری، فقر و ... . ممنون از فیروزه و همینطور مانی که فرصت خواندن چنین شاهکاری را به ما دادند.
زهرا بوسه: خیلی جالب بود.اگر دخترم می خواست من و پدرش را ترسیم کند حتما همین ها را می نوشت. به من هم کمک کرد تا از دید دخترم یک نگاهی به خودم بیاندازم
عظيما غفوريان: من از خواندن این کتاب لذت بردم. یک مختصر آشنایی نسبت به شهر ها و کشورهایی که ندیده ام به من داد
رضا پيكاني: طنز فاخری بود. سپاسگزارم.
عاطفه محمدي: خیلی لذت بخش بود!!!!!!!
ارمغان علوي: این کتاب را خیلی خیلی ... دوست دارم! به افراد زیادی آن را توصیه کرده ام! آشنایی با خانم جزایری دوما را مدیون شما هستم! کتاب "خندیدن بدون لهجه" از همین نویسنده را بعد از این کتاب خواندم! متشکرم!
معصومه اطيابي: من عاشق کتابهای فیروزه جزایری هستم. واقعا زیباست. چند بار دیگه هم بخونم خسته نمیشم ازش.
نسترن امينفر: کتاب واقعا بامزه است با این که ترجمه دیگرش را خوانده بودم اما از دوباره خواندنش لذت بردم و از ته دل خندیدم. کتاب اصلا توهین آمیز نیست و تنها به تفاوتهای فرهنگی اشاره میکند.
حسين ميرشجاعيان حسيني: در یک کلام کتابی است دوستداشتنی، بخصوص برای کسانی که تجربهای هر چند کوتاه همچون نویسنده داشتهاند. ترجمه کتاب نیز بسیار روان و گیرا است. تنها مشکل در چاپ آن با کاغذ کاهی است که فکر میکنم مورد علاقه هیچ خوانندهای نباشد. به جیره کتاب عزیز پیشنهاد میکنم تا بخشی را در خصوص کیفیت چاپ به معرفی کتاب خود اضافه کند تا لااقل خواننده در هنگام دریافت کتاب غافلگیر نشود.
سونيا سبحاني: چیزی بیشتر از عالی.
سهيلا برقعي موحد: خیلی کتاب جالبی است و در عین سادگی با کلی جملات فکاهی روبرو میشوی که خنده بر لبان انسان مینشاند، حتما به کسانی که کتاب میخوانند و یا کم کتاب میخوانند توصیه میکنم حتما آن را بخوانند.
اعظم ملائي: فوق العاده لذت بخش بود. بی معطلی رفتم و کتاب دوم همین نویسنده رو هم سفارش دادم.
آريانا طاهرزاده: من اين كتاب رو يك بار خوندم، بعد اونقدر به دلم نشست كه هرازگاهي بازش ميكنم، يك صفحهي تصادفي، و اون بخش رو ميخونم. در واقع فال مانند ميخونمش
رضا پوراکبری: این کتاب را چند سال پیش خواندهام خوب بود
ابوالفضل بيات: شیرین، خواندنی، جذاب و مانند نامش بامزه …
فرانک موحد: خیلی لذت بردم از خوندنش. بعد از مدتها کتاب نخوندن، کتابی رو دیدم که از ته دل لذت بردم، خندیدم، به دلم نشست. این رو به همتون توصیه میکنم.
علیرضا رضایی: عالی … بامزه ... کلی خندیدم. دوست دارم بقیه کتابای این نویسنده رو هم بخونم. البته ترجمه خوب آقای سلیمانینیا هم بیتاثیر نبود در عالی شدن این کتاب. ممنون از جیرهکتاب که تو اولین جیره من کلی بهم حال داد!
محمدصادق بيات: کتاب رو که توی محل کارم دریافت کردم، همکاری که کنارم نشسته بود ، کتاب رو ازم گرفت و گفت بزار من بخونمش ... من هم گفتم باشه !!! موقع پس دادن با خنده زیاد داشت قسمتهایی از کتاب رو واسم تعریف میکرد که یه همکار دیگمون که داشت حرفهامون رو گوش میکرد، گفت میشه بدی منم بخونم ... گفتم باشه :-((( موقع پس دادنش همون حالتهای دوست قبلی البته با یه حسرت توی نگاهش ... گفتم چی شده ؟ گفت : چون بهت قول دادم که کتاب رو زود برگردونم به همسرم اصرار کردم که دیشب حتما کتاب رو بخونه ... اما صبح که میخواستم کتاب رو بیارم برات دیدم که نخونده ... حیف شد کاش اون هم میخوند !!! من در کمال تواضع یه خودکار برداشتم و روی صفحه اول کتاب، اون رو به دوستم تقدیم کردم و اون هم خیلی خوشحال شد :))) خلاصه بعد از این همه ماجرا اومدم که دوباره کتاب رو ثبت کنم که این دفعه آروم کتاب رو ببرم خونه و بخونمش :) دکمه ثبت رو که فشار دادم دیدم که یک دفعه پیغام اومد که :«شما این کتاب رو قبلا ثبت کرده اید»… ای داد حالا اینو چکارش کنم گفتم میرم از توی بازار میخرم به ازاء یه بعدازظهر کتاب فروشیهای مشهد رو گشتن و راه رفتن و چرخیدن ... آخرش هم پیدا نکردم اومدم و توی تلگرام دست به دامان "مانی شهریر" عزیز شدم مانی دوست داشتنی هم گفت که خودم دوباره برات ثبتش میکنم و امروز دیدم که ثبت شده :)))) همه این ها رو گفتم که به شما یادآوری کنم هنوز نخوندمش که نظر بدم … منتظر باشید . به زودی نظر میدم :)))))))))
سارا دیده بان: داستان خیلی بامزه و شیرینیه. وقتی میخوندمش احساس میکردم همه شخصیتارو میشناسم و از نزدیک باهاشون آشنام.^_^
پريسا آستانه: این کتاب اخیراً با نام "عشق طنز، مشق طنز" توسط انتشارات هاشمی چاپ شده و بعد از مقایسه ی هر دو کتاب، متوجه شدم که فصلی با عنوان "اصلاح میل به ژامبون گوشت خوک" که در کتاب عطر سنبل عطر کاج حذف شده بود، در کتاب عشق طنز مشق طنز آورده شده است. از طرفی کتاب عشق طنز مشق طنز هم به نظرم کاستیهای خودش را داشت. مثلاً در بعضی قسمتهای این کتاب، بعضی کلمات سانسور یا اصلاح شدهاند (مثلاً به جای دوست دختر از نامزد استفاده شده). به هر حال من هر دو چاپ این کتاب را دوست داشتم و به نظرم کمی شوخی با ایرانیها نباید بهمان بربخورد.
هانیه بیات: کتاب بسیار روان و دلنشین هستش. واقعا آدم دلش میخواد آهسته بخوونه تا دیرتر تموم بشه .
پریا طایفه: عالی، در هنگام خوندن کتاب ایرانی بودن رو کامل درک میکنین و حتی لبخند هم میزنین.
هدي تقيپور: خيلي عااالي بود، حوصلهت از خوندن كتاب سر نميره، مترجم ميتونست جاهاي طنز بازي با كلماتش رو بيشتر كنه و مفهوم طنز رو بيشتر برسونه، ولي باز هم خوب بود و چند روز شاد رو برام به دنبال داشت.
مریم علیدادی: کتابی بود که وقتی خوندنشو شروع کردم دیگه نمیخواستم بذارمش زمین
ارمینا مژده: کتاب بامزه و سرگرم کننده ای بود
وحيده اسدي: از نگاه طناز خانم جزایری به موقعیتهای خانوادگی که شاید در لحظه خیلی هم حرص دربیار باشد خوشم آمد :)
معصومه اميني شهركي: واقعن فانی بود ی چیزی تو مایههای ی عالمه بادکنک رنگی و خوبیش اینه میتونی با این کتاب بقیه رو دعوت به کتاب خوندن کنیم
محمود اسلاميان: داستان کتاب روایتگر تلخِ تفاوتها و مقایسهی زندگی در دو جای متفاوت در لفافهی شیرین طنز است. عنوانی که نویسنده برای کتاب انتخاب کرده "بامزه در فارسی" شاید به مذاق خوانندهی ایرانی کمی ستیزهجویانه باشد -نویسنده میخواهد کشوری که در آن به دنیا آمده است را به شیوهای با مزه تعریف کند اما خوانندهی ایرانی گاهی به این فکر میافتد که استهزا میشود - اما مترجم با عنوان "عطر سنبل،عطر کاج" ماهرانه این حس را تعدیل کرده؛ واقعاً دستش درد نکند. از کتابهایی است که وقتی آن را خواندی دوست داری کتابهای دیگر نویسندهی آن را هم بخوانی.
صبا قاسمي: کتاب دوستداشتنی بود. از خوندنش لذت بردم. به نظرم حس طنزش برای غیرایرانیها بیشتره چون مواردی که به صورت طنز بهشون اشاره شده بود رو ما ایرانیها خودمون از نزدیک دیدیم و یه جورایی جزء رفتار عادیمون به حساب میاد :دی
محمدعلي عسكري: این کتاب رو را نه جیرهکتاب که قبلا خوانده بودم. ساده و سرراست و صمیمی و بدون ادا و اطوار. درگیرکننده.
طاهره حکیمی: ساده و روان با طنزی ظریف ... بعد از خوندن یه کتاب سنگین خییلی خوووبه :)
فربد عالمي: بامزه در فارسي طنزي ساده و خواندني با ريزبينيهاي خاص فيروزه جزايري ميباشد، كه بر خلاف نظر برخي مخالفان كه اين كتاب را نوعي به استهزاء كشيدن رفتارهاي ايرانيها ميدانند، با توجه به بازه زماني كه داستان رو تعريف ميكنه اتفاقا آنگونه رفتارها و سادگيها كاملا در ايرانيها مشهود بوده و بامزه و اصلا نميتوان آن را به سبك زندگي همه ايرانيها تعميم داد، مثل اين ميمونه كه با تماشاي سريال shameless بگيم زندگي همه آمريكاييها اينگونه هست، جاي اين دست داستانهاي ايراني حتي خيلي بيپروا تر از اين بسيار خاليست.
امير مارالاني: موضوع کتاب جالب بود، هرچند که به نظرم یه نوع پراکندگی توی موضوعاتی که نویسنده انتخاب کرده بود وجود داشت. عنوانی که مترجم انتخاب کرده رو حتی با وجود ارتباطش با محتوا نمیپسندم. البته ترجمه متن روان و خوب بود.
ثمانه رحيميتبار: فیروزه لبخندهایی روی لبانت می نشاند که در عمقشان غمی نهفته... بخوانید تا بدانید از چه حرف می زنم.
ميثم مجتهدپور: من کتاب لبخند بی لهجه از این نویسنده رو هم خوندم ولی بر خلاف قبلی که یکی دو داستانش رو بیشتر نتونستم بخونم و خستم کرد این یکی حداقل تا اواسطش بسیار جذاب و گیرا بود. حالا نمیدونم مترجمها با هم فرق داشتن یا قلم خانم جزایری! بگذریم، حاشیه نرفتن، صداقت و احساس مشترکی (بین نویسنده و خواننده) که در بسیاری از خاطرههای ایشان وجود دارد بهمراه شوخیهای بامزه و موقعیتهای کمیک خلق شده باعث شد کتاب ایشان را ظرف چند روز علیرغم مشغلههای آخر سال به اتمام برسانم. البته اعتراف میکنم نیمه دوم کتاب به دلیل تکراری شدن شوخیها و به قولی رو شدن دست نویسنده و امکان حدس سرانجام وقایع قدری از جذابیت کتاب کاسته شد. و همچنین از معرفی اشتباه برخی از اعتقادات و رسوم کشورمان توسط نویسنده برای مخاطب امریکایی شاکی شدم! ولی در مجموع خواندk این کتاب را به دوستان جیره کتاب توصیه میکنم.
الناز مهديزاده اقدم: تقابلات دو فرهنگ ایرانی و آمریکایی خیلی خوب توصیف شده بود
عليرضا (ماني) دواتگران: حوادثی که برای نویسنده و خانواده اش رخ میدهند، از آن دست اتفاقات روزمره ای هستند که برای تمام مهاجرین آشنا و معمولی مینمایند؛ اما نگاه خلاق و طناز نویسنده از این کتاب، اثری دلپذیر ساخته که بارها لبخند را به لب خوانندگان خود مینشاند.
مرتضي پورسينا: روی هم رفته کتاب جالبی است و حاوی حقیقتهای فراوان . در حین مطالعی آن نا خود اگاه به یاد کتاب ( دایی جان ناپلیون )می افتادم!!! با تشکر فراوان
تانيا پوراميني: به نظرم کتاب خوبی بود مطالب جالبی در مورد فرهنگ ایرانیان داشت واینکه آدم در هر مکانی باشد متعلق به همان جایی است که زاده شده و در ضمن پشتکار پدر نویسنده قابل توصیف بود
رضا فرينمهر: تجربه بسيار جالبي بود، درك زندگي يك ايراني در آمريكا از زبان خودش، احتمالاً بدون اغراق و تأثيرات رسانهاي
حميده محمدي: اگر قرار باشد ليستي از بهترين جيرهها تهيه کنم، اين کتاب بعد از دنياي اسرار آميز زنبورها، مقام دوم رو کسب مىکنه. موضوع جذاب، تم جالب، سبک نوشتارى طنزآميز و ترجمهى روان اين کتاب باعث شد تندخونى نکنم و تک تک جملهها رو طورى بخونم که وقتى بچهتر بودم کتاب پنبهفروش خسيس رو برام مىخوندن: آروم و با احساس. (کمتر پيش مىآد اونقدر تحت تاثير قرار بگيرم که تندتند نخونم، چون عجله دارم ببينم آخرش چى مىشه!) بطور کلى داستان زندگى مهاجران و لحن طنزگونه، فاکتورهايى هستند که وجود يکشون کافيه تا کتاب بنظرم جذاب بياد و اين کتاب هردو فاکتور رو داشت
راهله يوسف زاده: کتابی زیبا و جذاب و فرح بخش و به فکر فروبرنده بود. شاید چون در موقعیتمناسبی خواندمش هم تاثیر داشت. در اندیشه و تدارک رفتن به امریکا هستم و خواندن اینکتلاب با وجود اینکه مربوط به مدت زمانی است که خیلی قبل تر از حالا و قطعا متفاوت است اما دغدغه هایی رو برایت بیان می کنه که شاید جدی شون نگرفته باشی. زیبایی کتاب برای متن زیباو صمیمی اش هم هست. سادگی بیان در عین حال استفاده هنرمندانه از عناصرزیبایی کلام بخصوص تشبیهات جالب و البته طنز و کنایه های ظریف و درشت و ترش و شیرین اش جذب کننده بود. زیبا بود و خواندنی مخصوصا برای دم عید خوندن
لي لا تقي زاده: به نظرم يک قسمت هایی از کتاب واقعا جالب بود (مخصوصا فصل های ابتدایی). از خوندنشون لذت بردم و گاهی با صدای بلند خندیدم
ارغوان رحيمي: حرفهای این نویسنده در کمال صداقت و در قالب طنز برای من بسیار جالب بود . با اینکه آدمهای مهاجر زیادی را میشناسم ولی بیشتر مسائل و مشکلاتی را به این واضحی و سادگی از زبانشان نشنیدم . به دقت و شجاعت خانم فیروزه جزایری باید افرین گفت . از حسن انتخاب شما هم ممنون
پگاه ايزدپناه: صرفنظر از کمدی زیبا و سرگرم کننده کتاب ، شاید اولین اثری باشد که جلوه های مثبت و منفی ایرانیها را به درستی بیان کرده است
شادي مشهدي حيدر: براي تعطيلات عيد كتاب خوبي بود داستان هايش كوتاه بودند درباره روابط و زندگي ما ايراني ها بود و مجموعأ خوب بود خواهرهايم هم اين كتاب را خواندند و لذت بردند
وحيد همائي: راستش اون انتظاري رو كه با خوندن نظرات ديگر دوستان در من بوجود آورده بود برآورده نكرد ، اما در مجموع به يكبار خوندنش مي ارزيد . ابتدا فكر مي كردم جذابيت هاي كلامي و روايي بيشتري داشته باشه اما حتي گاهي اوقات به اصطلاح ريتم مي افتاد . به هر حال ميتونه براي يك روز تعطيل انتخاب خوبي باشه
زهرا ايمانيان: سرگرمي بامزه اي بود. چيزهايي را كه از نظر من تلخ بود، خيلي با حوصله و جالب آورده بود.
محمدهاشم عزتور: کتاب "عطرسنبل..." در وحله اول از این جهت جالب و خواندنی است که یک ایرانی راجع به نحوه زندگی ایرانیان خارج از کشور نوشته شده. هرچند طنز آن طنز آمریکایی است ولی کتابی جذاب است. اگر فصل حذف شده آن را کسی پیدا کرد ما را هم بی نصیب نگذارد، بی زحمت!!
مژگان سلامتيان: ترجمه کتاب از آفای امامی زیاد جالب نبود حتی اسم کتاب خیلی بد ترجمه شده بود: "با مزه در فارسی". یک ترجمه بد یک شاهکار را به یک اثر متوسط تبدیل میکند.
مريم مرتضوي: جالب بود....
علي فدايي: دمدست ترین کتابی بود که میشد برای یک خواننده عادی فرستاد خود کتاب رو سالها پیش خونده بودم، کتاب باعث میشه که آدم کمی در احوال خودش خارج از این مرزها تامل کنه! کتاب رو دوست داشتم ولی کتاب محبوبم نبود.
فريبا جاوي: کتاب خوبی بود از خواندن آن لذت بردم.
سمانه حسينپور: فکر میکنم اگه نگاه عمیقی به کتاب نداشته باشی میتونی ازش کلی تعریف کنی، در حین خواندن کتاب دائم نگران خوانده شدن این کتاب در آمریکا بودم. مسائلی که در مورد فرهنگ مردم ایران نوشته شده بود از نظر من ایرانی که مردم کشور خودمو و پیشینه فرهنگی و تاریخی اونارو میشناسم بد نبود و قابل درک بود چرا که دلیل این رفتارها برام شناخته شده و موجه بود و در برابر هزاران عادت خوب و شایسته دیگه ملتم برام پذیرفتنی بود، ولی غیرایرانیها چه فکر میکردن با توجه به اینکه شناختی از ایرانی جماعت ندارن ...، البته یه جاهایی هم تلنگر خوبی به جامعه آمریکایی زده هرچند خیلی کمه. برای کسی که به دنبال نوعی جامعهشناسی مهاجران ایرانی است کتاب خوب و مستندیه و در جذاب بودن اون شکی نیست.
بنفشه بامداد: تعداد ستارههایی که به کتاب دارم فقط و فقط و فقط احساس من را در مورد کتاب نشان میدهد، اون هم به این دلیل که این کتاب به زبان غیرفارسی نوشته شده و خوانندههای آن غیرایرانیهایی هستند که ممکن است با خواندن کتاب در مورد ایران و ایرانیها قضاوتهای نادرستی داشته باشند. چون خوبیهای کتاب را همه نوشتهاند من فقط نکتههایی که به نظرم ناخوشآیند بود را ذکر میکنم. به طور یقین تمام ایرانیان در خانوادههایی زندگی نمیکنند که وقتی سوار هواپیما میشوند مناعت طبع خود را زیر پا گذاشته و به خاطر لذت بردن از کالای رایگان، باقیماندهی غذای سایر مسافران را جمعآوری کنند. استفاده از عبارت "دله دزد" به مشتری که قبل از خرید، کالای مورد نظرش را آزمایش میکند هنوز به گوش من نخورده است. بنا به نظر نویسنده، با توجه به اینکه بسیاری از مردم، کشور ایران را نمیشناسند و ممکن است این کتاب را مطالعه کنند، نوشتن این مطالب در مورد ایران شایسته نیست. به نظر من (درست یا نادرست، نمیدانم) استادهای من در دانشگاه صنعتی اصفهان باید در مورد ایران کتاب بنویسند که در خارج از ایران تحصیل کرده و به خاطر تعصب و علاقهشان نسبت به ایران، به کشور برگشته و در کشور خودشان خدمت میکنند. ایشان وزنههای سنگین علمی این کشور هستند که با وجود سختیهایی که وجود داشته ایستادگی کردهاند. اینکه مردم ایران به عنوان ابزار خنده برای مردم سایر کشورها باشند، اصلا برای من خوشآیند نیست. مانند این است که اتفاقاتی که مربوط به حریم خصوصی منزل است را با بیپروایی در جمع دوستان خود تعریف کنیم تا موضوعی برای خندیدن داشته باشیم. البته شایان ذکر است که عنوان کتاب "عطر سنبل، عطر کاج" بسیار زیبا و ترجمهی آن بسیار روان و دلنشین است. لطفا در صورتی که با تمام حرفهای من مخالف هستید عصبانی نشوید. (دقیقا احساسی که من در طول خواندن کتاب داشتم) ;)