بخريد و بخوانيد ...
شورای اژدهایان (مجموعه هارت استرایکرها - کتاب سوم)
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

شورای اژدهایان (مجموعه هارت استرایکرها - کتاب سوم)

(No Good Dragon Goes Unpunished)
نویسنده: راشل آرون (Rachel Aaron)
ترجمه: سهیلا سهرابی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1400 (چاپ 1)
قیمت: 175000 تومان  80000 تومان
تعداد صفحات: 583 صفحه
شابك: 978-600-182-689-4
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'شورای اژدهایان (مجموعه هارت استرایکرها - کتاب سوم)':

وقتی جولیوس مادرش را از سلطنت خلع کرد و کنترل خانواده‌اش را به دست گرفت، فکر می‌کرد دارد زندگی همه را بهتر می‌کند. اما تقسیم قدرت جزو دایره واژگان هیچ اژدهای حسابی‌ای نیست و حالا که هنوز یکی از جایگاه‌های شورای حاکم جدید خالی مانده، تمام هارت‌استرایکرها حاضرند هر کاری از دستشان برمی‌آید بکنند تا آن جایگاه را به چنگ بیاورند - از جمله کشتن اژدهای مهربانی که آنها را در این آشفته‌بازار گرفتار کرد.

جولیوس برای کنار هم نگه‌داشتن خانواده و حفظ جانش باید راهی پیدا کند که خواهر و برادران تشنه به خونش عادلانه با هم رقابت کنند. اما در کوهستان هارت استرایکر چیزی فراتر از سیاست در جریان است. هر خانواده رازهای خاص خود را دارد، اما رازهای شرم‌آور پتزدا بزر‌گ‌تر از تصور است و با تهدید جنگ آلکونگوئین که بر سر همه‌شان سایه انداخته، ممکن است افشای این رازها تنها امید جولیوس برای نجات خانواده‌اش باشد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

داستان با این جملات آغاز می‌شود:

"نانجینگ، سلسله‌ی مینگ، چین، 1469

چلسی، جوان‌ترین دختر بتزدای قلب‌شکن، روی کف مرمر سیاه به زانو افتاده و پیشانی‌اش را روی زمین گذاشته بود. مادرش که از سر تا پا خود را با طلای آزتک‌ها آراسته بود، در کنارش زانو زده بود و پیشانی تاج‌دارش را به سنگ‌های سرد می‌سایید؛ اشک‌های زیبایش به‌طرز غم‌انگیزی از صورتش جاری بودند و به طریقی، کوچک‌ترین آسیبی به رنگ سیاه آرایشی دور چشمانش نرسانده بودند. نمایش درخشانی بود و باید تمام توجه چلسی را به خودش جلب می‌کرد. بتزدا هرگز به خودش زحمت نمی‌داد چنین اشک‌های بی‌نقصی بریزد، مگر آنکه چیزی را واقعا می‌خواست. اما حالا چلسی حتی نیم‌نگاهی هم به او نینداخت، چون برای یک بار هم که شده، مادرش خطرناک‌ترین موجود آن اطراف نبود.

"هرزه‌ی هارت‌استرایکر."

صدای پر غضب به خشکی کاغذهای قدیمی بود. چلسی سرش را اندکی بالا برد تا چشمان سرخ و پف‌کرده‌اش به تخت پادشاهی طلایی‌رنگ عظیمی بیفتد که به شکل اژدهایی حلقه‌زده به دور خود ساخته شده و انتهای شمالی سالن مرمرین را اشغال کرده بود ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!