بخريد و بخوانيد ...
اشباح جنگل سوخته

اشباح جنگل سوخته

نویسنده: مهدی رجبی (تصویرگر: محبوبه اسفندیاری) 
ناشر: انتشارات فنی ایران
سال نشر: 1401 (چاپ 3)
قیمت: 28000 تومان
تعداد صفحات: 75 صفحه
شابك: 978-964-389-989-9
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'اشباح جنگل سوخته':

آکو بیشتر روزها در خانه می‌ماند و معمولاً نیمه‌شب مثل اشباح از خانه بیرون می‌رفت و پیاده‌روی می‌کرد. دوست نداشت با آدم‌ها رودررو شود. مردم شهر بین خودشان افسانه‌ای ترسناک دربارة او ساخته بودند. می‌گفتند آکو وقتی بچه بوده یک شب در جنگل گم می‌شود. صبح فردا که پیدایش می‌کنند تمام موها و مژه‌هایش از وحشتِ دیدن اشباح، سفید شده بود. این افسانه پنجاه سال دهان به دهان چرخیده بود و حالا رسیده بود به گوش بلوط و باقی بچه‌ها. همه فکر می‌کردند آکو با اشباح ارتباط دارد و تا جایی که می‌توانستند از او فاصله می‌گرفتند.

داستان با این جملات آغاز می‌شود:

"بلوط با پاهای ظریف و چابکش روی تپه، دنبال پروانه‌ها می‌دوید. به نفس‌نفس افتاده بود و موهای بلندش مثل رویانی بلوطی‌رنگ پشت سرش در باد پیچ‌وتاب می‌خورد. دست‌هایش را از دو طرف باز کرد. چشم‌های آرام عسلی‌اش را بست و باز دوید. فکر کرد پرنده‌ای است در باد. آن‌قدر دوید تا عاقبت خسته شد. رو به باد ایستاد. دهانش را باز کرد و با خوشحالی جیغ کشید و به پدرش نگاه کرد که پایین تپه، جلوی سیلوهای گندم ایستاده بود و باغچه کوچک رزهای سفید را آب می‌داد. از جایی که بلوط ایستاده بود، سیلوهای سیمانی مثل سه دیو بزرگ خاکستری به نظر می‌رسیدند. دیوهایی که نان مردم این شهر کوچک به آن‌ها وابسته بود. بلوط خورشید را که داشت پشت سیلوها غروب می‌کرد، تماشا کرد. آن‌قدر شیفته این منظره شده بود که دلش می‌خواست تا ابد طول بکشد. پدرش از کنار سیلوها صدایش زد: "دیر شد بلوط ... باید برگردیم خونه ..." ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!