هودسا سميعيوفا: كتاب بسيار زيبايي بود، وقتي به آخرش رسيدم تازه دلم خواست كه از اول شروع كنم و اين كار رو كردم.
نسرين مقبه: کتاب آدولف را خواندم ... در این روزهایی که عشق همه جا پرسه میزند و هیچجا نیست، خواندن داستانی که عشق را به چالش میکشد و در عین حال تمامی رفتارها، احساسات، عقاید و اخلاقیات را در ارتباطی که عشق میپنداریم زیر سئوال میبرد برایم مافوق تصور بود. داستانی حیرتانگیز و تراژدیک اما واقعی از عواطفی که در طی یک دوره زمانی (کوتاه یا شاید از بعضی جهات دورهای بلند) به تدریج آب و رنگ خود را از دست میدهند و دستخوش تغییر و تحول حیرتآوری میشوند. عواطفی که میپنداریم میتوانند تأثیر اخلاقیات را بر روابطمان کمرنگ کنند. دریغا که این دو مقوله (احساسات و اخلاقیات) غالباً در روند رشد عشق در دو مسیر جداگانه گام بر میدارند و هماهنگ کردن این دو با یکدیگر در این مسیر صداقت با خود و با دیگری را طلب میکند. احساسات عجیب و شورانگیز عاشقانه در این کتاب چنان دقیق و گویا بیان شده که هر انسانی که طعم عشقی هرچند کوتاه را چشیده باشد موارد متعددی از این احساسات را با تمام وجود درک خواهد کرد. این کتاب اثری عمیق در من گذاشت و گمان نمیکنم بتوانم آدلف و افکارش و النور و احساساتش را از یاد ببرم. یقیناً ترجمه روان، شیوا و قدرتمند خانم مشیری تأثیرگذاری این کتاب را دو چندان کرده.
نيوشا قادسي: احتمالا وقتی جذابتر میشه که یک همچین چیزی یا مشابه اون رو تجربه کرده باشین ...
پريسا احمدي: مقدمه روانشناسانه ی کتاب سریع نظرمو جلب کرد و از این که چنین کتابیو قراره بخونم خوشحال بودم! یک نفس کتابو خوندم.بررسی های دو طرفه ی رابطه بین دو نفر جالب بود.
نسترن امينفر: رمان جذاب و عمیق در عین حال ساده ! اگرچه راوی خواننده را با خود همراه میکرد اما وقتی از خواندن فاصله میگرفتی تازه ضعفهای شخصیتی او آشکار میشد. هرچند داستان به نوعی عمومیت داشت به نظر من در ایران در روابط زن و مرد هنوز این احساسها تکرار می شود
ارمغان علوي: روایت متفاوتی از عشق که بسیار قوی بیان شده است. اما پایان داستان را دوست نداشتم!