ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
مدرسهی سختگیر (مجموعه ماجراهای بچههای بدشانس - کتاب پنجم)
(The Austere Academy)
نویسنده:
لونی اسنیکت
(Lemony Snicket)
ترجمه:
رضا دهقان
ناشر:
نشر ماهی
سال نشر:
1398
(چاپ
10
)
قیمت:
30000
تومان
تعداد صفحات:
187
صفحه
شابك:
978-964-7948-54-8
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 8 نفر
امتیاز كتاب:
(5 امتیاز با رای 2 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'مدرسهی سختگیر (مجموعه ماجراهای بچههای بدشانس - کتاب پنجم)':
ویولت، کلاوس و سانی بودلر، بچههایی باهوش و مبتکر هستند و شما هم احتمالا توقع دارید که آنها در مدرسه شبانهروزی، کاملا موفق باشند؛ به هیچ وجه. مدرسه هم به برگی دیگر از بدبختیهای بودلرها تبدیل شد.
حقیقت باید گفته شود. در فصلهای این کتاب دردناک، بچهها با خرچنگهای تیزچنگال، تنبیههای سختگیرانه، قارچهای چکهکن، امتحانهای جامع، کنسرتهای ویولن، د.ر.د و سیستم اندازهگیری متریک روبهرو میشوند ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"اگر میخواستید به نچسبترین آدم روی زمین یک مدال طلا بدهید، حتما باید آن را به کارملیتا اسپاتس میدادید، و اگر هم نمیدادید مطمئن باشید که خودش یک جوری آن را از دست شما میقاپید. کارملیتا اسپاتس هم گستاخ بود، هم خشن و هم شرور. واقعا باعث شرمندگی من است که باید شما را با او آشنا کنم، چون به قدر کافی چیزهای غمانگیز و ناراحتکننده در این داستان هست، چه برسد به اینکه بخواهم چنین آدم ناخوشایندی را هم به شما معرفی کنم.
خدا را شکر که قهرمانان این داستان بودلرهای یتیم هستند، نه کارملیتا اسپاتس بیادب. اگر میخواستید به ویولت، کلاوس و سانی بودلر یک مدال طلا بدهید، باید به خاطر نجات یافتنشان از آن همه مصیبت و گرفتاری میدادید. "مصیبت" اینجا یعنی "دردسر". آدمهای کمی تو این دنیا هستند که چنین دردسرهای مشقتباری را که همه جا به دنبال این بچههاست، تجربه کرده باشند. دردسرها از آن روزی شروع شد که بودلرها داشتند در ساحل خوش میگذراندند و ناگهان خبر کشته شدن پدر و مادرشان را در یک آتشسوزی وحشتناک شنیدند، و سپس برای زندگی، پیش یک قوم و خویش دور به نام کنت الاف فرستاده شدند ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!