درباره كتاب 'آستریکس در جزیرهی کورس':
اهالی دهکده کوچکی در گل که آستریکس و اوبلیکس در آن زندگی میکنند برای تفریح به یک پادگان رومی حمله میکنند و سربازهای مستقر در پادگان را کتک میزنند. آنها در آن پادگان اسیری را پیدا میکنند که اهل جزیرهی کورس است. اسم اسیر وایایکس است و رومیها او را بخاطر دستبردهایش به مالیاتی که روم برای سزار از مردم گل جمعآوری میکند، دستگیر کردهاند.
گلیها وایایکس را به دهکده خودشان میبرند و قرار میشود در مسیر برگشت او به جزیره محل زندگیاش، آستریکس و اوبلیکس هم او را همراهی کنند. اما رومیها که از آزاد شدن وایایکس با خبر شدهاند تصمیم میگیرند که دوباره او را دستگیر کنند ... این رومیها واقعا که دیوانهاند!!!