بخريد و بخوانيد ...
ادسون آرانتس دو ناسیمنتو و خرگوش هیمالیایی‌اش

ادسون آرانتس دو ناسیمنتو و خرگوش هیمالیایی‌اش

نویسنده: جمشید خانیان 
ناشر: فاطمی
سال نشر: 1398 (چاپ 1)
قیمت: 19000 تومان
تعداد صفحات: 91 صفحه
شابك: 978-622-6011-34-1
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'ادسون آرانتس دو ناسیمنتو و خرگوش هیمالیایی‌اش':

راویِ داستان نویسنده‌ای است که با ناشری قرارداد بسته تا درباره حادثه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان، داستانی بنویسند. او خود در هنگام این واقعه در محل حاضر و شاهد این اتفاق هولناک بوده است.

نویسنده پشت میزش می‌نشیند و به عادت همیشگی برای تمرکز بر روی کاغذ مارپیچی حلزونی می‌کشد. او همه‌ی جوانب داستان را با جزئیات در ذهنش مرور کرده اما به محض آنکه می‌خواهد شروع به نوشتن کند متوجه می‌شود که از میان خطوط مارپیچی که روی کاغذ کشیده، سروکله‌ی پسربچه‌ی سیاه‌سوخته‌ای پیدا شده و از او سراغ خرگوشش را می‌گیرد، که گم شده است ...

داستان با این جملات آغاز می‌شود:

"... ناگهان چیزی پرید بیرون و ناپدید شد.

داشتم به صداها فکر می‌کردم. به صدای غرش کامیون‌های ارتشی که سربازهای خسته و خواب‌آلود را جابه‌جا می‌کردند. به صدای قورقور قورباغه‌ی سبزرنگ عصبانی. و به صدای عبدالحلیم حافظ.

خوب یادم می‌آید که به خودم گفتم بهتر است داستانم را با صدای آواز عبدالحلیم حافظ شروع کنم که مثلا از رادیوی دوزندگی ماکسی مُد شنیده می‌شود. در واقع همین‌طور هم بود. عبدالحلیم حافظ داشت قارئه‌الفنجان را می‌خواند و رسیده بود به آنجا که للمحبوب و یا ولدی، یا ولدی را مثل یک خط ممتد بی‌پایان از تهِ گلو می‌کشید و مردم سوت و کف می‌زدند: "لِلمحبوووووووووووووووب." که ناگهان چیزی پرید بیرون و ناپدید شد.

در حالی که هنوز نوک خودکار آبی‌رنگم روی کاغذ بود، سرم را در مسیر عبور آن "چیز" - که نتوانستم درست ببینمش - بلند کردم. چند لحظه بی‌حرکت نشستم و پلک نزدم؛ شاید دچار یک جور شوک و گیجی احمقانه شده بودم. وقتی به خودم آمدم، لبخند زدم و تکیه دادم به پشتی صندلی و خودکار را روی کاغذ رها کردم. بدون اینکه به ساعت دیواری پشت سرم نگاه کنم. می‌دانستم شب از نیمه گذشته و من بیشتر از دو ساعت است که دارم سعی می‌کنم از میان منحنی پیچ در پیچ خط حلزونی، داستانم را طراحی کنم ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!