ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
یک ماه با شیطان
نویسنده:
ابراهیم رها
ناشر:
مروارید
سال نشر:
1398
(چاپ
1
)
قیمت:
15000
تومان
تعداد صفحات:
100
صفحه
شابك:
978-964-191-639-9
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 80 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'یک ماه با شیطان':
بیچاره شیطان! تصور کنید در این وانفسایی که همهی ما داریم بکوب سر همدیگر کلاه میگذاریم و به هم یکریز دروغ میگوییم و یکبند ریا میورزیم و حتی یک نفس از غیبت و زیرآبزنی وانمیمانیم، شیطان چهکاری دارد بکند؟ وقتی ما خودمان از کودک دو ساله تا سالخوردهی نود و دو ساله (منظورم به هیچکس نیست!) شیطان را درس میدهیم او جز تلمذ چه دارد که بکند؟
حالا این کتابی که در دست دارید دقیقا پاسخی است به همین سوال که در این شلمشوربا واقعا شیطان چه دارد بکند! اینها یک ماه خاطرات روزانهی شیطان است! اگر بخوانید هم دلتان برای او میسوزد و هم مجددا متوجه میشوید واقعا "چقدر خوبیم ما!" (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
اولین قطعه کتاب با عنوان "سختی کار" با این جملات آغاز میشود:
"از امروز گفتن حق "سختی کار" حذف شده! واقعیتش اینه که مردم دیگه واسه فریب خوردن هیچ مقاومتی نمیکنن. با این روند میترسم دو روز دیگه واسه "سهلی کار" یه چیزی هم ازمون کم کنن! اساسا اغلب آدما پیش از این که من برسم از راه بهدرشده هستن، نگرانم کائنات اعلام "عدم نیاز" برام بزنن برای اولینبار بعد از خلقت آدم ما هم بریم جزو آمار بیکاران دنیا.
اصلا صبح تا حالا یه دشت نداشتیم. رفتیم سراغ رئیس یه خرابشدهای هم اختلاس کرده بود قبلا، هم رشوه داده بود گیر نیفته. وقتی هم که من رسیدم داشت یهبند دروغ میگفت. احساس بیهودگی و "ولمعطلی" کردم. شان خودم رو حفظ کردم، خواستم علاف به نظر نرسم، زدم بیرون ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!