ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
کمیسر برونتی یاد میگیرد که هیچ کتابی را از روی جلد قضاوت نکند
(By its Cover)
نویسنده:
دونا لئون
(Donna Leon)
ترجمه:
سبا هاشمینسب
ناشر:
چترنگ
سال نشر:
1396
(چاپ
2
)
قیمت:
28000
تومان
تعداد صفحات:
300
صفحه
شابك:
978-600-95942-8-3
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 2 نفر
امتیاز كتاب:
(3 امتیاز با رای 1 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'کمیسر برونتی یاد میگیرد که هیچ کتابی را از روی جلد قضاوت نکند':
چند کتاب ارزشمند از کتابخانه معتبری در قلب ونیز ناپدید میشوند. کارکنان کتابخانه بر این باورند که محققی آمریکایی آنها را دزدیده است؛ اما برونتی به این نتیجه میرسد که او نمیتواند به تنهایی این کار را کرده باشد. طی بازجویی برخی از مراجعان مرموز کتابخانه، برونتی در ورطه رازهای شوم بازار سیاه کتابهای عتیقه میافند و وقتی پرونده وارد مرحله دهشتناکتری میشود، برونتی چارهای به جز زیرورو کردن صفحاتی از گذشته، برای برملا کردن حقیقتی مخوف ندارد ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"دوشنبه کسلکنندهای بود. بیشترش به خواندن اظهارات مکتوب شاهدان درباره دعوایی بین دو راننده تاکسی گذشته بود که یکی از آنها را با آسیب مغزی و دست راست شکسته راهی بیمارستان کرده بود. اظهارات دریافتی متعلق بود به زوجی آمریکایی که از دربان هتلشان خواسته بودند برایشان یک تاکسی آبی به مقصد فرودگاه خبر کند؛ دربان که میگفت یکی از رانندگان همیشگی هتل را خبر کرده است؛ باربر که میگفت کاری به جز شغلش انجام نداده و آن هم گذاشتن چمدان آمریکاییها در تاکسیای را شامل میشده که به لنگرگاه آمده بوده است؛ دو راننده تاکسی که یکی از آنها در بیمارستان سوالوجواب شده بود. با توجه به آنچه برونتی از آن داستانهای جورواجور دستگیرش میشد، وقتی راننده همیشگی تلفن دربان را دریافت میکند، همان نزدیکیها بوده؛ اما به هتل که میرسد، تاکسی دیگری در اسکله لنگر گرفته بوده است ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!