درباره كتاب 'روح گریان من':
کتاب داستان زندگی زنی است که تحت حکومت کره شمالی، در نوجوانی از خانوادهاش جدا شد، سختترین آموزشهای نظامی را از سر گذراند، بهعنوان جاسوس به بسیاری از کشورهای جهان سفر کرد و یکی از خوفناکترین ماموریتهای جاسوسی ممکن را به سرانجام رساند. او فرصت یافت از فرازونشیبهای زندگی پرماجرا، دردناک و سرشار از ترس و رنج خود و حکومت مرموز کره شمالی بگوید ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"وقتی به میلیونها کودکی که هر سال در کره شمالی به دنیا میآیند و همچنین به تمام کودکانی که در چهل سال گذشته و بعد از آزادی از ژاپن به دنیا آمدهاند فکر میکنم، خشم تمام وجودم را میگیرد. هر کودکی دقیقا همان تعالیمی را آموخته و خواهد آموخت که من آموختم و همان دروغها را هم باور خواهد کرد. این تباهی دردناک عمر انسانهاست که دارد رخ میدهد. یک جورهایی میتواند توضیحی هم باشد برای اینکه من چگونه تشویق شدم به سمت کارهایی بروم که بعدها انجام دادم.
من در 27 ژانویه 1962 به دنیا آمدم. چون اولین فرزند مادرم بودم همه و بهخصوص پدربزرگ و مادربزرگم امیدوار بودند که پسر باشم. طبیعتا وقتی از رحم خارج شدم همهشان ناامید شدند ..."