درباره كتاب 'آخرین شاهدان':
نویسنده کتاب در سال 2015 برنده جایزه نوبل ادبیات شده است. او که نویسنده آثار غیرداستانی و مستند است در کتابهایش تلاش میکند تا تاریخ غیررسمی اتحاد جماهیر شوروی و سالهای پس از فروپاشی آن را از خلال مصاحبه با مردم این سرزمین پهناور بازسازی و روایت کند. از او در پشت جلد این کتاب نقل قول شده: "روز به روز از شمار کسانی که میتوانند جنگ جهانی دوم را تعریف کنند کم میشود. این کتاب خاطرات آخرینهای آنان است. ... آنها همه کودک بودند."
کتاب با مطلبی با عنوان "او میترسید به پشتسر نگاه کند ..." با این جملات آغاز میشود:
"به خاطر میآورم ... هنوز خیلی کوچک بودم، اما همهچیز را به خاطر میآورم …
ژوئن سال چهل و یک بود ... آخرین چیزی که از زندگی صلحآمیز به خاطر دارم، قصهای بود که مادر شبها برایم میخواند. قصهی محبوب من؛ راجع به ماهی کوچک طلایی. همیشه از ماهی کوچک طلایی خواهشی داشتم: "ماهی کوچولوی طلایی ... ماهی طلایی مهربون ..." خواهر کوچکم نیز از ماهی خواهشی داشت. او جور دیگری از ماهی درخواست میکرد: "به فرمان اردکماهی؛ به درخواست من ..." از او میخواستیم تابستان پیش مادربزرگ برویم. از او میخواستیم پدر هم با ما بیاید. بس که مرد شاد و خندهرویی بود ..."