شناسنامه محصول
جنایت جردن

جنایت جردن

نویسنده: علیرضا محمودی 
ناشر: چشمه
سال نشر: 1396 (چاپ 2)
قیمت: 9500 تومان
تعداد صفحات: 112 صفحه
شابك: 978-600-229-351-0
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 9 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (2.33 امتیاز با رای 3 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'جنایت جردن':

پیرمردی به نام همایون شمیم در آپارتمان خود در خیابان جردن به قتل می‌رسد و پرونده قتل به کارآگاه هوشنگ توانا سپرده می‌شود. توانا کارآگاهی خونسرد، غیرقابل نفوذ، جدی، باهوش، پرخور و عاشق فوتبال است. او به همراه دستیار جوان و بی‌تجربه‌اش که طرفدار تیم استقلال است، در مسیر جمع‌آوری اطلاعات درباره پرونده، به افرادی برخورد می‌کند که هر کدام ارتباطی با مقتول داشته‌اند و ... احتمالا یکی از آنها قاتل پرونده است. حالا این کارآگاه توانا است که باید تنها چند روز مانده به عید زودتر گناهکار را پیدا کرده و ضمن حل معمای این قتل، از خراب شدن تعطیلات عیدش جلوگیری کند!
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"با هزار بدبختی دو کیلو خرما و سه تا شیشه گلاب رو با مترو بردم بهشت‌زهرا. قبرها کنار هم. مثل خونه‌ها. ردیف‌ها مثل خیابون‌ها و قطعه‌ها مثل محله‌ها. بهشت‌زهرا، تهران به‌هم‌ریخته است. یه مرده‌ی نارمکی، کنار یه مرده از نیاورون. یه مرحومه از تیردوقلو کنار یه شادروان از قیطریه. تهران به‌هم‌ریخته و بدون اختلاف طبقه. همون چیزی که واقعا نمیشه پیداش کرد. ما داهات‌هامون رو به هوای عدالت ول نکردیم، بوی پول ما رو کشوند پای البرز. این‌جا آخر داستانه. داستانی که با پول شروع می‌شه و با عدالت تموم. همه کنار هم درازبه‌دراز، منظم و مرتب، چسبیده به جاده‌ی قم ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 مجتبي ريگستاني‌فرد:  همون که آقای علی‌اکبر قزوینی گفت.

 علي‌‌اكبر قزويني:  کتاب سفارش خودم بود؛ یعنی با اعلام علاقه‌مندی من به جیرۀ کتاب آمد. از پیش از انتشارش، خبرهایش را می‌خواندم؛ و این‌که قرار بود یک داستان پلیسیِ چاپِ نشرِ خوشنامِ چمشه باشد، و داستان هم در فضای امروزی ایران (تهران) اتفاق می‌افتاد، امیدوارم می‌کرد که باید داستانی خواندنی باشد. نوشتار و نثر، از همان ابتدا روان و خوشخوان بود و این، به‌ اضافۀ حجم کم کتاب، باعث شد در یک نشست و بی‌وقفه آن را از ابتدا تا انتها بخوانم. تا چند صفحۀ آخر، هنوز کتاب خوب بود. اما در چند صفحۀ آخر، زمانی که معمای قتل دارد رمزگشایی می‌شود، آدم یکه می‌خورد. فکر می‌کند ماجرا را درست نفهمیده. آن چند صفحه را دوباره و چندباره می‌خواند. نه، انگار داستان یک چیزی‌اش هست. دست به دامن وب می‌شود و می‌بیند حداقل یک نفر دیگر هم همین‌طوری فکر می‌کند. بله، یک معمای باسمه‌ای و گره گشایی باسمه‌ای‌تر. ظاهراً کتاب‌های بعدی این مجموعه هم در راه است. فقط به خاطر نثر خوب این داستان، دلم می‌خواهد یکی دو کتاب بعدی را هم بخوانم. اگر داستان درست و جانداری پشت آنها باشد و نویسنده دل به کار ایجاد یک معمای درست و رمزگشایی معقول داده باشد (که امیدوارم داده باشد) خوشحال می‌شوم و خواندن این مجوعه را ادامه می‌دهم. اگر نه که خداحافظ. (به نظرم این کتاب اول به جای چاپ در ۱۰۰۰ نسخه برای فروش همگانی، باید در ۱۰۰ نسخه چاپ و به یک سری داستان‌خوان حرفه‌ای و آدم صاحب‌نظر داده می‌شد تا بخوانند و نظر بدهند و آن وقت شاید این نثر نسبتاً درخشان با این داستان فاجعه هدر نمی‌شد.)