بخريد و بخوانيد ...
بچه‌ی رزمری
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

بچه‌ی رزمری

(Rosemary's Baby)
نویسنده: آیرا لوین (Ira Levin)
ترجمه: محمد قائد
ناشر: کلاغ
سال نشر: 1394 (چاپ 1)
قیمت: 17000 تومان
تعداد صفحات: 290 صفحه
شابك: 978-600-7656-00-6
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 8 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (2.5 امتیاز با رای 2 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'بچه‌ی رزمری':

رزماری و گای، پس از مدتها بالاخره به آرزویشان می‌رسند و آپارتمان بزرگی را در خیابان برمفورد اجاره می‌کنند. آنها آنقدر از اینکه چنین موقعیتی بدست آورده‌اند خوشحالند که به شایعات مرموزی که در مورد ساختمان جدیدشان بر سر زبان‌هاست توجهی نمی‌کنند. رزماری مدتی است که به فکر بچه‌دار شدن است اما گای که یک هنرپیشه تئاتر است، ترجیح می‌دهد مدتی صبر کنند تا او از نظر حرفه‌ای پیشرفت کند و وضعیت باثبات‌تری پیدا کند.
زوج جوان در آپارتمان جدیدشان با آقا و خانم کاستوت آشنا می‌شوند. رزماری از این زوج میانسال چندان خوشش نمی‌آید اما گای مدام با آنها رفت و آمد می‌کند و همنشینی با آنها را دوست دارد. بعد از مدتی گای در نمایشنامه‌ای که در دست اجرا دارند جانشین یکی از هنرپیشه‌های نقش اصلی می‌شود که سانحه‌ای برایش روی داده. او با این ارتقای ناگهانی در شغلش، نظر خود را تغییر می‌دهد و حالا اوست که به رزماری اصرار می‌کند تا هرچه زودتر بچه‌دار شوند …
"بچه رزماری"، رمانی کوتاه یا داستانی بلند، یکی از بهترین نمونه‌های ایجاد تعلیق میان وهم و واقعیت است ... داستان دلهره ماورا طبیعه را وارد اتاق نشیمن پر از رنگ و نور آدمهایی عادی و حتی مضحک می‌کند ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"رزمری و گای وودهاوس قراردادی برای یک آپارتمان پنج اتاقه در خانه‌ای سفید با اضلاع منظم هندسی در خیابان پنجم امضا کرده بودند که از زنی به نام خانم کورتز خبر رسید آپارتمانی چهار اتاقه در ساختمان برمفورد خالی شده است. برمفورد عمارتی است قدیمی، سیاه‌رنگ و عظیم، با آپارتمان‌هایی تو در تو با سقف‌های بلند، که برای شومینه‌ها و ریزه‌کاری‌های انگلیسی قرن نوزدهمی‌اش شهرت دارد. رزمری و گای از زمان ازدواجشان برای اجاره کردن یکی از آن‌ها در نوبت بودند اما سرانجام دل کندند.
گای گوش تلفن را روی سینه‌اش گذاشت و خبر را به رزمری داد. رزمری با حالتی که انگار بخواهد بزند زیر گریه نالید: "وای، نه!"
گای در گوشی تلفن گفت: "دیر شد. دیروز قرارداد امضا کردیم." رزمری بازویش را گرفت و پرسید: "نمی‌توانیم پس بدهیم؟ یک چیزی بهشان بگو." ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 مرجان زماني نجف‌آبادي:  کتاب روان و خوب نوشته و ترجمه شده بود. فضای دلهره‌آور هم عالی توصیف شده بود. بزرگترین ایراد کتاب مقدمه‌اش بود که بدون اینکه اعلام کند کل داستان رو در آن "لو" داده بود که این خیلی از شیرینی مطالعه کاست و دیگه اون حس ترس و دلهره که احتمالا نویسنده قصد داشت القا کند بوجود نیامد. واقعا به نظرم باید به این جور ناشرها یه تذکر درست و حسابی داد.

 سيمين عارف‌نژاد:  کتاب خوبی نبود از اینکه در سبد خریدم بود بشدت پشیمان شدم