عاطفه محمدي: بعضی افراد وقتی که از چیزی نفرت دارند اون رو تحقیر میکنند،کتاب دیوار نمونهی کاملی از یک نوع سردی هست، یک سردی همراه با بذلهگوییهای سطحی بیجا که یک نوع ابتذال به داستان داده. نگاه داستان به جنگ خیلی غیرواقعی هست و در پایان شاید شما هم به این نتیجه برسید که کتاب نه به بهانهی جنگ و نه با روایت یک جنگزده بلکه تخلیهی یک نفرت نسبت به "موضوعی دیگر" هست. قهرمانپردازی از منظر سفر قهرمان مشکل داره، نوع بیان داستان و مثلا غافلگیریهایی که نویسنده مایل بوده خواننده با اونها مواجه بشه شما رو بیشتر از این جهت غافلگیر میکنه که با خودتون میگید: "چه ایدهی احمقانهایی، نویسنده منِ مخاطب رو چی فرض کرده؟!" قهرمان ۱۴ساله هست و شما به سختی اون رو ۱۰ساله میبینید. جملات داستان خالی از قرار گیری در واقعیات هستند، جنگ سرد هست اما خالی نیست، جنگ مملو از درد و خشم هست، پر از یک سردیِ سیاه عمیق. اتفاقات جنگ به یک سطح پوچ بیمقدار شباهتی ندارند. برای اولین بار امتیاز صفر دادم ...