ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
اگه زنش بشم میتونم شمر رو بغل کنم
نویسنده:
محمداسماعیل حاجی علیان
ناشر:
هیلا
سال نشر:
1393
(چاپ
1
)
قیمت:
7500
تومان
تعداد صفحات:
175
صفحه
شابك:
978-600-5639-38-4
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 2 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'اگه زنش بشم میتونم شمر رو بغل کنم':
کتاب مجموعه 13 داستان است و واژهنامهای نیز در انتهای آن به شرح اصطلاحات خاصی که در داستانها بکار رفته، اختصاص داده شده است.
اولین داستان کتاب با این جملات آغاز میشود:
"از بچگی عاشق چشمهای شمر بودم. وقتی چشمهایش را براق میکرد و میگفت: "هان منم، شمر بد ذات ... جدا سازم سر حسین!" زنها گریه میکردند و گوشهی چادرشان را میگرفتند جلو صورتشان. چشمهایشان توی سیاهی گم میشد. شانههایشان میلرزید و مویه میکردند؛ حسین ... حسین جان. وقتش میشد که از کنار مادربزرگ که دستم را گرفته بود، فرار کنم و بروم جلو بایستم قاطی مردها. تا میرسیدم، شمر کارش را کرده بود و مینشست همان گوشهی تخت و خشت را برمیداشت. چند بار رفته بودم جلو که نگذارم خشت را بزند روی سرش، ولی نمیشد. مردها پرتم میکردند عقب که بروند دستهای ناصر شمر را بگیرند. وقتی میافتادم، گریه نمیکردم. بلند میشدم و خاک روی لباسم را میتکاندم و میرفتم تکههای خشت را برمیداشتم و پرت میکردم طرفشان ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!