شناسنامه محصول
خانم اسمیلا و حس برف
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

خانم اسمیلا و حس برف

(Smilla's Sense of Snow)
نویسنده: پیتر هوگ (Peter Hoeg)
ترجمه: سامگیس زندی
ناشر: نشر نو
سال نشر: 1394 (چاپ 1)
قیمت: 33000 تومان
تعداد صفحات: 576 صفحه
شابك: 978-600-7439-19-7
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 5 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (3 امتیاز با رای 1 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'خانم اسمیلا و حس برف':

اسمیلا زنی جوان‌ست که حواسش بیشتر پی برف و یخ است تا عشق. او در سرزمین پدری‌اش، دانمارک، احساس می‌کند خارجی است. اسمیلا در دنیای خودساخته‌ای زندگی می‌کند که آکنده است از ارقام و اندازه‌ها و خاطرات و دانش و بیش از همه یخ. ریشه‌اش در زمین‌های منجمد گرینلند، سرزمین مادری‌اش، جا مانده است.
ایسایاس، پسربچه شش ساله گرینلندی و تنها دوست اسمیلا، از پشت‌بام سقوط می‌کند و جان می‌دهد. پلیس دانمارک آن را مرگی تصادفی تلقی می‌کند، اما اسمیلا با دانشی که از یخ و برف دارد رد پای کودک را شناسایی می‌کند. این یک مرگ تصادفی نیست؛ مرگی است مرموز، شبیه یک جنایت. میل شدید به افشای آن اسمیلا را به میان گردابی از دروغ‌ها و خشونت‌ها و اوهام و تبهکاری‌ها خواهد کشاند. او به سرزمین یخ‌زده گرینلند بازمی‌گردد، پرده‌ها را کنار می‌زند، و آنگاه رازی فاش می‌شود. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"هوا سرد است و زمین یخ‌زده؛ هفده درجه زیر صفر. برف می‌بارد و به‌زبانی که دیگر از آنِ من نیست، این برف قانیک است؛ بلورهای بزرگ و بسیار سبکی که خوشه‌خوشه پایین می‌آیند و زمین را با فرشی از پودر سفید و منجمد می‌پوشانند.
تاریکی از گور برخاسته دسامبر مثل آسمان بالای سرمان بی‌انتهاست. با این‌که در این تاریکی فقط گردی روشن و رنگ‌پریده صورت‌هایمان پیداست، احساس می‌کنم کشیش و دستیارش از جوراب توری مشکی من و هق‌هق‌های بلند جولیانه ناراضی‌اند. جولیانه امروز صبح قرص دی‌سولفیرام مصرف کرده و اکنون در هوشیاری با این اندوه روبه‌رو است. آن‌ها فکر می‌کنند من و او به هوا و این موقعیت غم‌انگیز احترام نگذاشته‌ایم، اما واقعیت این است که این جوراب نازک و همین‌طور قرص‌ها، هریک به‌شیوه خود، در برابر سرما و ایسایاس سر تعظیم فرود می‌آورند ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 فاطمه عارف‌نژاد:  تفاوت آنچه من در ذهن داشتم با واقعیت کتاب چیزی شبیه تفاوت روز با شب بود! پس با احساس مثبتی از غافلگیری خواندمش و در نهایت نتوانست بیش از سه ستاره از من بگیرد. سرشار از اطلاعات درباره یخ و برف و سرما و اسکیموها اما بدون ظرافت‌های مورد نیاز یک رمان. در واقع شبیه یک کلاس درس بود که در غیاب عنصر حیاتی جذابیت و تعلیق، روایتی گاه کسالت‌آور ارائه می‌داد. البته احتمال می‌دهم ترجمه نامناسب هم بی‌تقصیر نبوده باشد.