بخريد و بخوانيد ...
هزار تو (خاطره‌نگاری‌های دورنمات در نقد زندگی و زمانه‌اش)

هزار تو (خاطره‌نگاری‌های دورنمات در نقد زندگی و زمانه‌اش)

نویسنده: فردریش دورنمات (Friedrich Dürrenmatt)
ترجمه: محمود حدادی
ناشر: نیلوفر
سال نشر: 1393 (چاپ 1)
قیمت: 125000 تومان
تعداد صفحات: 224 صفحه
شابك: 978-964-448-574-9
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 1 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'هزار تو (خاطره‌نگاری‌های دورنمات در نقد زندگی و زمانه‌اش)':

دورنمات در هزارتو به شرح زندگی خود از سال‌های طولانی بعد از جنگ جهانی اول تا به نویسندگی‌اش در سال‌های دراز جنگ سرد پرداخته است. آن هم با همه جوانب علمی-اندیشی‌اش به عنوان نویسنده، نقاش، تاریخ‌دان، اسطوره و ستاره‌شناس. این دید جامع‌نگر هرباره ترغیبش می‌کند هنگام بازنگری در منزلگاه‌های زندگی خود، مجالی نیز برای باریک‌بینی در حوزه این یا آن دانش به خود بدهد و اساسا هستی انسانی را، با همه تزلزل‌ها کژتابی‌های آن، در چهارچوبی کائناتی ببیند و از رویدادهای البته بیشتر پربحران و وحشت زمانه خود هرباره تمثیلی عام بسازد. بر همین اساس، تحلیل اسطوره یونانی-رومی هزارتو فصلی کانونی از این کتاب است.
فضای کلی این زندگی‌نامه در همه حال به شیوه‌ای دلنشین از نگاه شخصی و عاطفی دورنمات به آدم‌هایی رنگ می‌گیرد که به همراهشان زیسته و اندیشیده و رنج برده است، با این‌همه تحلیل‌هایش به گونه‌ای است که کلیدی نیز برای درک آثار او به دست می‌دهد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
متن کتاب با این جملات آغاز می‌شود:
"پیش از هر چیز خاطره‌ها سر برمی‌دارند، خاطره‌های نخستین: دهکده در کناره چهارراه برن-بورگ‌درف تکوین می‌یافت، بر سر دشتی در پای کوه بالن‌بل، نه چندان دور از تپه اعدامی که گویا در گذشته، به حکم دادگاه بخش، جانی‌ها و یاغی‌ها را به پای آن می‌آورده‌اند. از دل این دشت یک رود می‌گذرد. آبادی‌ها و دهکده‌های منطقه نیاز به یک مرکز داشتند. اشراف پیرامون همه افت طبقاتی کرده بودند. یکی از آخرین آن‌ها مست جلو در کاخ کوچکش یخ بست. املاک اینان به خانه سالمندان یا آسایشگاه تبدیل می‌شد. در ابتدا بر سر چهارراه تنها یک میهمانخانه بود. سپس اریب روبه‌روی آن یک آهنگری راه افتاد. دیرتر دو ضلع دیگر این چهارراه در اختیار فروشگاهی و یک تماشاخانه درآمد. و این آخرین چیز کمی نبود ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!