محمود اسلاميان: نفرین ابدی ... مثل مزه کردن سالادی است که فکر میکنی بدمزه است و دوستش نداری؛ برگهای اول و دوم را که میخوانی با خود میگویی بگذار بازهم بیشتر مزه کنم! وقتی به خود میآیی می بینی سالاد را خوردهای و با مزههای جدیدی آشنا شدهای. دیگر از سالاد نفرین ابدی ... بدت که نمیآید هیچ، یک جورهایی خوشت هم میآید
فربد عالمي: از پارانویای ذهن تا نقاب بر واقعیت، یه جور بازی در ادوار رویای خواب دیدن که گاه به تلخی و عرق سرد پیشانی، گاه به شیرینی و لبخند لبان، همه و همه حکایت نفرین ابدی بر گذر لحظههای محکومیت زیستن در راستای افق نامعلوم تفکری عمیق در سطحی هموار و عاری از عمق میباشد.