ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
همه ترسهایم
(Total Fears: Letters to Dubenka)
نویسنده:
بهومیل هرابال
( Bohumil Hrabal)
ترجمه:
شیما روحانی
ناشر:
ترانه
سال نشر:
1392
(چاپ
1
)
قیمت:
9500
تومان
تعداد صفحات:
243
صفحه
شابك:
978-964-5638-79-3
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 1 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'همه ترسهایم':
... در آغاز سال 1989 که رژیم کمونیستی چک اسلاواکی رو به افول بود، هرابال پس از سکوت ادبی طولانیاش، دوباره شروع به نوشتن کرد. او اینبار متنهایی کوتاه و شخصی نوشت که خودش آنها را گزارشهای تغزلی مینامید. او بعد از ملاقاتهایی که با آوریل گلیفورد، دانشجوی آمریکایی، داشت این متنها را به شکل نامههایی خطاب به دبنکا "آوریل گلیفورد" که الهه الهام سالهای بعدی او شد، نوشت. این نامهها که محدوده زمانی 1989 تا 1992 را در برمیگیرند، بازتاب بخشهایی از وقایع زمانه هرابال هستند که او آنها را به شیوه تکگویی درونی در نوشتاری سبک، طولانی و سیال، بهگونهای شاعرانه اما هدفمند به رشته تحریر در آورده است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
مطالب کتاب با این جملات آغاز میشود:
"گاهی اوقات وقتی بیدار میشوم و غبار خواب از سرم میگذرد، کل اتاق آزارم میدهد. کل اتاق خوابم و نمایی که از پنجره دیده میشود، بچهها به مدرسه میروند و مردم به خرید، همه میدانند کجا بروند و تنها منم که نمیدانم کجا میخواهم بروم. لباس میپوشم و در حال سکندری خوردن با چشمانی تار، امیدوار به اینکه بتوانم شلوارم را بالا بکشم، میروم و با ریشتراش برقی صورتم را اصلاح میکنم - اکنون سالهاست که وقتی اصلاح میکنم از نگاه کردن به خودم در آیینه اجتناب کردهام، دو شاخه را در حمام به برق میزنم و در تاریکی حمام یا گوشهای در راهرو، روی صندلی مینشینم و اصلاح میکنم. دیگر دوست ندارم به خودم نگاه کنم. از صورت خودم میترسم. حتی ظاهر خودم هم آزارم میدهد، مستی دیروز را در چشمانم میبینم، حتی دیگر صبحانه نمیخورم، یا اگر بخورم فقط قهوه و بعد یک نخ سیگار ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!