گفتار اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
سخن از دوران تیره و تار تاخت و تاز تاتاران و غارت و تطاول مغولان است. دوران تب و تاب انقلابهای خونین بیامان و کشتارهای مردمان بیدفاع این سامان. دورانی که مسجد و مدرسه را ویران میکردند و بازار هنر، دانش و ادب این سرزمین، بازاری بیمشتری بود و ارزان. دوران فرار اندیشمندان به تنگ آمده از تنگ ترکان، یا ترورشان به دست دژخیمان آن دوران. و سعدی وطن خود را به دلیل کشمکشهای خوارمشاهان و گیرودارهای اتابکان ترک کرد.
سپس اندک آسایشی برای به روی کار آمدن بزرگانی چون خواجهنصیر و خواجهی صاحبدیوان در منصب وزیران و امیران، و گرایشی به رهایی فرهنگ و تمدن ایران از سلطهی بیگانگان، و خردک آرامشی برای پیدایی برخی از نامآوران این سامان ..."