ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
طوفان دریا
(Typhoon)
نویسنده:
جوزف کنراد
(Joseph Conrad)
ترجمه:
سهیل سمی
ناشر:
ققنوس
سال نشر:
1395
(چاپ
2
)
قیمت:
7000
تومان
تعداد صفحات:
119
صفحه
شابك:
978-600-278-033-1
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 2 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'طوفان دریا':
توصیفی که کنراد در این کتاب از طوفان در دریا ارائه میدهد، به واسطه نثر استواری که دارد، بسیار جاندار است. نظر هنری جیمز که گفته بود کنراد بهترین تصویر دریا را در عرصه رمان به ما ارائه داده، تعریف دقیقی است؛ چون کنراد این کار را بسیار قدرتمندتر از نویسندهای چون هرمان ملویل انجام داده است. نثر او حتی در توصیف لحظات اوج طوفان خردکننده، برعکس رمانهای بازاری و حادثهای، درونگراست. انبوهی از صفات و قیدها و افعال که کنراد به دور از هرگونه تصنع و به شکلی کاملا طبیعی در وصف طوفان به کار میگیرد، تاملبرانگیز است و حتی در لحظاتی که توصیف راوی به نظر به طور کامل از جهان بیرونی است، لحظهبهلحظه بیشتر و بیشتر خواننده را به درون سوق میدهند (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"شکل و شمایل مکور، ناخدای کشتی نان-شان، آینه تمامنمای ذهنش بود: در ظاهرش هیچ خصلت بارزی که گویای قاطعیت یا حماقت باشد وجود نداشت؛ اساسا هیچ ویژگی بارزی نداشت؛ کاملا معمولی، بیخیال و خونسرد بود.
تنها خصلتی که میشد گفت ظاهرش گاهی به طرف مقابلش القا میکرد، کمروییاش بود؛ در ساحل، در دفاتر تجاری مینشست، با صورتی آفتابسوخته و لبخندی محو، و به کف زمین چشم میدوخت. وقتی سر بالا میکرد، مشخص میشد که چشمانی آبی و نگاهی نافذ و صریح دارد. موهایی بلوند و بسیار ظریف داشت که از این شقیقه تا آن شقیقه، گنبد تاس فرق سرش را به شکل ابریشمی کرکمانند دوره کرده بود. بالعکس، موهای صورتش، حناییرنگ و فروزان، شبیه تودهای سیم مسی بود که تا روی خط لبش کوتاه و اصلاح شده بود؛ اما هر چقدر هم که موهای صورتش را کوتاه میکرد، وقتی سرش را حرکت میداد، پرتوهایی شبیه نور شعله آتش بر گونههایش میدرخشید ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!