بخريد و بخوانيد ...
بانوان عمارت میسالونگی
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

بانوان عمارت میسالونگی

(The Ladies of Missalonghi)
نویسنده: کالین مک‌کالو (Colleen McCullough)
ترجمه: طاهره صدیقیان
ناشر: روشنگران
سال نشر: 1388 (چاپ 1)
قیمت: 8000 تومان
تعداد صفحات: 184 صفحه
شابك: 978-964-194-028-9
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 58 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (3.11 امتیاز با رای 9 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'بانوان عمارت میسالونگی':

وقایع داستان در اوائل قرن بیستم در شهر کوچک بایرون در دامنه‌ی کوهستان آبی استرالیا اتفاق می‌افتد. قهرمان داستان میسی رایت، دختر فقیر خانه‌مانده‌ی سی و سه ساله‌ای است از خانواده‌ی هرلینگ‌فورد که بر شهر حکمفرمایی می‌کنند. میسی همراه با مادر بیوه و خاله‌ی بیمارش آبرومندانه زندگی می‌کنند در حالی که قربانی سیاست تقسیم ارث هرلینگ‌فوردها هستند که ثروت را در اختیار اعضای مرد خانواده قرار می‌دهد و آن‌ها نیز با بی‌رحمی به زنان تحت سلطه‌ی خود ستم می‌کنند. میسی، دختر زشتخو و استخوانی به نظر می‌رسد که آینده‌ای هولناک در انتظار دارد. تا این‌که خویشاوندی دور، زنی مطلقه، از سیدنی می‌رسد و ... (برگرفته از "سخن مترجم" در ابتدای کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"خانم دروسیلا رایت از خواهرش پرسید: "اوکتاویا، می‌تونی به من بگی چرا هیچ وقت اقبال به ما رو نمی‌آره؟" سپس آهی کشید و اضافه کرد: "ما به یک شیروانی تازه احتیاج داریم."
دستان دوشیزه اوکتاویا هرلینک‌فورد روی پاهایش افتاد و سرش را تکان داد و به طرز حزن‌انگیزی آه خواهرش را پاسخ داد." وای خدای من! مطمئنی؟"
"دنیس مطمئنه."
از آن جا که برادرزاده‌ی آن‌ها دنیس هرلینگ‌فورد، صاحب فروشگاه آهن‌آلات، در زمینه‌ی لوله‌کشی و سرب‌کاری بسیار موفق بود، حرف او در چنین مواردی حکم قانون را داشت ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 مرضیه انصاری‌راد:  کلی لذت بردم ازش شاید چون شخصیت میسی رو واقعا دوست داشتم. میسی یه دختری که دوست نداره مثل خانم‌های اطراف خودش بشه، دوست داره زندگی کنه برخلاف بقیه که از یه سری اصول خشک و بی‌معنی پیروی می‌کنن و بلاخره دلش رو می‌زنه به دریا فارغ از نتیجه کاری که قلبش بهش میگه رو انجام میده. میسی واقعا دوست داره خودش باشه برخلاف بقیه که فقط تظاهر می‌کنن.

 گلناز گرايلي:  با اینکه یک داستان تکراری عشق بین فقیر و غنی بود ولی خوندنش به قلم این نویسنده توانا لطف دیگه‌ای داشت. یکسره خوندمش تا دمدمای طلوع صبح کاری در ایام عید و از اینکه خواب‌آلود رفتم سرکار لذت بردم.

 پگاه پاكپرور:  كتاب خوبي است و شما را تا انتها به دنبال خود مي‌كشد.
براي پر كردن يك روز بيكاري بد نيست ، به شرطي كه مثل من از ضعيف بودن زن‌هاي داستان حرص نخوريد.

 زهرا عبدي:  ريتم كتاب در ابتدا خيلي كند پيش مي‌رفت ولي در انتها همه چيز خيلي سريع و خوب تمام شد تقريباً شبيه كتابها و فيلمهاي ايراني در انتها همه چيز خوب تمام شد