ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
وقتی برای زندگی و وقتی برای مرگ
(A Time To Love And A Time To Die)
نویسنده:
اریش ماریا مارک
(Erich Maria Remarque)
ترجمه:
شریف لنکرانی
ناشر:
امیرکبیر
سال نشر:
1390
(چاپ
2
)
قیمت:
7500
تومان
تعداد صفحات:
400
صفحه
شابك:
978-964-00-1411-0
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 1 نفر
امتیاز كتاب:
(5 امتیاز با رای 1 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'وقتی برای زندگی و وقتی برای مرگ':
ارنست گربر در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم در جبههی روسیه خدمت میکند. در حین خدمت با مرخصی او موافقت میشود و او به روستای زادگاه خود در آلمان بازمیگردد و متوجه میشود که پدر و مادرش در بمباران متفقین کشته شدهاند.
او در روستا الیزابت را مییابد که او هم پدر خود را از دست داده است. آن دو به هم علاقمند میشوند و با هم ازدواج میکنند. اما جنگ هنوز پایان نیافته و ارنست دوباره به جبهه فراخوانده میشود ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"مرگ در روسیه بوی دیگری میداد تا در افریقا. در افریقا، اغلب اجساد کشتهشدگان زیر آتش شدید انگلیسیها، مدتها میان خطوط جبهه، چال نکرده به جا میماند؛ ولی خورشید سریع عمل میکرد. باد شبانگاه بوی شیرین خفهکننده و سنگین آنها را با خود میآورد. اجساد ورم میکردند و همچون ارواح، خود را در سوسوی ستارگان غریب، بالا میکشیدند. گویی خاموش و ناامید و هریک به تنهایی، بار دیگر به نبرد برخاسته بودند؛ اما روز بعد، همه تکیده میشدند و در نهایت خستگی، سعی میکردند خودشان را با زمین یکرنگ قاطی کنند؛ چنان که گویی میخواستند به زیر زمین بخزند. اگر هم، پس از مدتی، جمعآوری آنها ممکن میشد، اکثرا سبک و خشکیده بودند و آنهایی که پس از چند هفته پیدا میشدند، تقریبا به اسکلتهایی تبدیل شده بودند که در اونیفورم ناگهان گشادشدهشان لقلق میزدند. این، مرگی خشک بود، در میان خاک و باد و آفتاب. در روسیه، مرگ، خیس و چسبنده و متعفن بود ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!