داستان با این جملات آغاز میشود:
"ساعت پنج و نیم صبح زنگ ساعت کوکی در اتاقی که نور زیبای گرگومیش صبحگاهی سانفرانسیسکو در آن موج میزند به صدا درمیآید و در فضای اتاق طنین میاندازد.
اما لورن روی تختخواب دونفرهی بزرگ در حالی که خود را زیر پتو پنهان کرده هنوز هم خواب است و سگ او کِلی هم روی زمین در گوشهی فرش با دست و پای باز خوابیده است.
اولین چیزی که در آپارتمان لورن به چشم میآید فضای بسیار بزرگ آن است. آپارتمان او در طبقهی بالای یک ساختمان سبک ویکتوریایی در گریناسترین واقع است. یک آپارتمان به سبک کلاسیک آمریکایی با پذیرایی بسیار بزرگ، آشپزخانه اوپن، اتاق رختکن، یک اتاقخواب و حمام بزرگ و پنجرهدار. پارکت کف حمام به رنگ سفید و سیاه و با طرح شطرنجی رنگ شده است. چند تابلوی طراحی قدیمی که لورن از گالری خیابان یونیون آنها را تهیه کرده بود زینتبخش دیوارهای سفید شدهاند. لورن حکاکی زیر سقفها را که به شکل برگ بودند، با رنگ کاراملی روشن رنگ کرده بود که برجستهتر جلوه میکردند ..."