حمید یوسفی: فوقالعاده است. داستان دلپذیر زنی فرهیخته که به دلیل تهدیستی و کار به عنوان سرایدار مجبور به تحمل بیادبی و بدرفتاری دیگران است، و با اندیشه و هنر خودش را غنی ساخته و نگاهی عمیق به زندگی و جامعه پیدا کرده و دختر نوجوانی که آشنایی با این زن و زیبایی اندیشهاش او را از خودکشی و بیمعنایی رها کرده است. دوست دارم این کتاب را به آدمهایی که آرام و عمیق به زندگی و زیباییهای آن فکر میکنند، هدیه بدهم.
هانيه سالاري: از ابتدا ممکنه کند پیش بره ولی کتابیه که به نظرم باید بارها خونده بشه
منصوره هدايتي: کتاب به نوعی نقد اجتماعی جامعه سلسله مراتبی فرانسه هست. داستان دو انسان از دو طبقه مختلف که هر دو از جایگاهشان ناراضیاند و تلاش دارند این جایگاه را تغییر دهند. یکی با خودکشی و دیگری با پناه بردن به ادبیات و هنر. خوندنش میتواند دید انسان را به اطرافیانش تغییر دهد. خوندنش برای من جذاب بود. ما هرگز آنسوتر از خودمان را نمیبینیم. و خطرناکتر از آن از ملاقات کردن با دیگران صرفنظر کردهایم. ما جز ملاقات با خودمان کار دیگری نمیکنیم. من به سرنوشت التماس میکنم که این شانس را به من بدهد که آن سوتر از خودم را ببینم و با کسی ملاقات کنم.