ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
بوی شر میآید
(Something Wicked This Way Comes)
نویسنده:
ری بردبری
(Ray Bradbury)
ترجمه:
نوشین سلیمانی
ناشر:
سبزان
سال نشر:
1397
(چاپ
1
)
قیمت:
249000
تومان
تعداد صفحات:
332
صفحه
شابك:
978-600-117-392-9
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'بوی شر میآید':
یک هفته تا هالووین مانده است ... کارناوال آقای دارک زودتر از موعد خود را به شهر رسانده ... در این میان جیم و ویل، دو پسر نوجوان در آستانهی بزرگسالی، پرده از رمز و راز این کارناوال تاریکی برمیدارند؛ از آینهی هزارتویش، فریک هایش، مرد مصورش و آن جادوگر بالنسوارش. اما بیش از هر چیز، آنها به گنجی کمیاب میرسند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"اول از همه اینکه ماه اکتبر بود، ماهی فوقالعاده برای پسرها. نه اینکه ماههای دیگر جالب نباشند، به قول دزدان دریایی، بینشان خوب و بد وجود دارد. مثلا سپتامبر، ماهی بد است؛ مدرسهها باز میشوند. یا فرض کنید آگوست، آگوست ماه خوبیست، هنوز مدارس باز نشدهاند. جولای، بسیار خوب، جولای ... این ماه واقعا عالیست؛ هیچ جای دنیا نمیبینید کسی در این ماه به مدرسه رفته باشد. ژوئن، شکی نیست که ژوئن از همه ماهها بهتر است، چون هم نوید تمام شدن روزهای مدرسه را میدهد و هم اینکه سپتامبر میلیاردها سال از آن دور است.
اما حالا اکتبر را تصور کنید. مدرسهها تقولق است، میتوانی کمی از تب و تاب روزمره جدا شوی، سلانه سلانه راه بروی و فرصت داری نقشه بکشی چطور قرار است روی ایوان پیرمردی، زباله پرت کنی یا اینکه به لباس گوریل پشمی فکر کنی که قرار است در آخرین شب این ماه در انجمن مردان جوان مسیحی بپوشی. به بیستم ماه اکتبر که نزدیک میشوی جانت در میرود برای رسیدنش، همه جا از سرما بوی دود میگیرد و آسمان در گرگومیش به رنگ نارنجی و خاکستری میشود، انگار هالووین برای دستهجاروها و ملحفههای سفید که بیرمق در گوشهای افتادهاند ناز میکند ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!