ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
نزدیکترین چیز به زندگی
(The Nearest Thing to Life)
نویسنده:
جیمز وود
(James Wood)
ترجمه:
سعید مقدم
ناشر:
مرکز
سال نشر:
1397
(چاپ
1
)
قیمت:
19800
تومان
تعداد صفحات:
112
صفحه
شابك:
978-964-213-311-6
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 2 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'نزدیکترین چیز به زندگی':
نویسنده در این کتاب خاطره و نقد ادبی را به نحوی شگرف به هم آمیخته و به کمک آن ارتباط بین داستان و زندگی واقعی را نشان داده است. او استدلال میکند که، در میان همهی هنرها، ادبیات داستانی دارای توانایی منحصربهفردی برای توصیف شیوهی زندگی ماست، و میتواند نهاد زندگی را از مرگ و فراموشی تاریخی نجات دهد. او عمل خواندن و درک کردن را در اینجا یکی از مقدسترین فعالیتهای شخصی انسان میشمارد و بحثهای درخشانی دربارهی چند اثر ادبی مطرح میکند. او در این کتاب رابطهی صمیمی خود با کلمهی مکتوب را آشکار میسازد ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"چند وقت پیش در مراسم یادبود مردی شرکت کردم که هرگز ملاقاتش نکرده بودم. او برادر کوچکتر یکی از دوستانم بود و در اواسط عمر نابهنگام درگذشته بود، و همسر و دو دختر خردسالش را تنها گذاشته بود. در آن مراسم عکس او را بالای تاریخ عمر کوتاهش (1968-2012) گذاشته بودند. به نحوی غیرمنطقی جوان به نظر میرسید، سرشار از شرارههای زندگی؛ در نور شدید آفتاب چشمانش را به هم کشیده بود و لبخندی محو به لب داشت، گویی تازه داشت متوجه نکتهی بامزهی شوخی کسی میشد. هولناک است اما مرگ او تنها واقعیت قهرمانانه و قابل توجه زندگی کوتاهش بود؛ باقی شادیهای معمول زندگی بود که سخنرانان متعدد بر آن گواهی میدادند. میشد او را دید که از قایق به رودخانهی مِین میپرد؛ در بچگی، با دو پسرعموی خردسالش از پنجرهی کلبهای تابستانی بازیگوشانه به بیرون پیشاب میکند؛ در ایتالیا زندگی میکند و با گپ زدن با دخترها ایتالیایی یاد میگیرد؛ شوخی خیلی بامزهای تعریف میکند؛ دوستی شاد و سرخوش که میخندید و اتاق را با حضور خود پر میکرد ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!