ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
گفتوگویی درباره نسبیانگاری، مطلقانگاری و ورای آنها: چهار روز در هند
(Dialogues on Relativism, Absolutism, and Beyond: Four Days in India)
نویسنده:
مایکل کراوس
(Michael Krausz)
ترجمه:
حسن امیریآرا
ناشر:
کرگدن
سال نشر:
1397
(چاپ
1
)
قیمت:
75000
تومان
تعداد صفحات:
168
صفحه
شابك:
978-622-99507-2-2
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'گفتوگویی درباره نسبیانگاری، مطلقانگاری و ورای آنها: چهار روز در هند':
این کتاب گفتوگویی خیالی بین چهار دوست در هند است. رونی نسبیانگار است، آدام مطلقانگار است، باربارا هم نسبیانگار و هم مطلقانگار است و نینا هیچکدام از این دیدگاهها را قبول ندارد. باربارا میخواهد هم وجوهی از نسبیانگاری و هم مطلقانگاری را بپذیرد. نینا میخواهد از مطلقانگاری و نسبیانگاری فراتر رود. او اهل مراقبه و رازباور است. نینا فکر میکند ورای حقیقتجویی رونی، آدام و باربارا، هدفی ژرفتر وجود دارد، یعنی خودشناسی. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
مطالب کتاب با این جملات آغاز میشود:
آدام: رونی، امروز صبح وقتی گفتی آن طرف قایق را نگاه کنم اصلا نمیتوانستم صحنهای را که به چشم دیدم باور کنم. تکاندهنده بود.
رونی: بله، برای من هم تکاندهنده بود.
آدام: اول فکر کردم تکهپارههایی از ضایعات روی سطح رودخانه شناور است. اما کمکم متوجه شدم جسد یک کودک مرده است!
باربارا: بله، تکاندهنده بود. اما راستش را بخواهید، وقتی به هتل برگشتم بعد از آنکه مدیر مهربان هتل آن صحنه را برایم توضیح داد دیگر چندان برایم تکاندهنده نبود. وقتی فهمید دیدن آن صحنه مرا به هم ریخته، به من گفت این جور چیزها گهگاه اتفاق میافتد و مهمانان غربیاش اغلب از دیدن چنین چیزهایی جا میخورند. اما در حقیقت برای خود هندیها عادی است.
آدام: عادی است؟ چقدر عجیب! مدیر هتل چه گفت؟
باربارا: او توضیح داد افرادی که در سکوهای کنار رودخانه سوزانده میشوند - به آن سکوها گاتز میگویند - مردمانی عادیاند که ناپاک زندگی کردهاند. اما دسته خاصی از افراد هستند که زندگیشان پاک بوده است - یا دستکم فرض بر این است. افراد مقدس در این دسته قرار دارند - یعنی سادهوهای هندو و راهبههای بودایی. علاوه بر آنها، این دسته شامل کودکانی است که پیش از بلوغ از دنیا میروند. اینها افراد پاک هستند و از این امتیاز ویژه برخوردارند که در رودخانه گنگ مقدس تدفین شوند ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!