بخريد و بخوانيد ...
اقیانوسی در ذهن
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

اقیانوسی در ذهن

(Navigating Early)
نویسنده: کلر وندرپول (Clare Vanderpool)
ترجمه: عطیه الحسینی
ناشر: پرتقال
سال نشر: 1403 (چاپ 28)
قیمت: 260000 تومان
تعداد صفحات: 292 صفحه
شابك: 978-600-8111-72-6
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'اقیانوسی در ذهن':

جک به تازه‌گی مادرش را از دست داده. پدرش، که تازه از جنگ برگشته، جک را در یک مدرسه‌ی شبانه‌روزی در یک شهر ساحلی ثبت‌نام می‌کند. جک توی مدرسه بدبیاری‌های زیادی می‌آورد. در آستانه‌ی غرق‌شدن قرار می‌گیرد، در قایقرانی ضعیف است و ... همین باعث می‌شود از نظر روحی بیش از پیش ضعیف‌ شود. در همین حال با ارلی آشنا می‌شود. پسری که عجیب‌ترین شاگرد مدرسه است و عادت‌های خیلی عجیبی دارد. به ارلی گفته شده که برادرش در جنگ مرده اما ارلی این حرف‌ را باور نمی‌کند و می‌خواهد او را پیدا کند. برای همین جک و ارلی سفر خود را آغاز می‌کنند. در طول سفر ماجراهای زیادی برایشان اتفاق می‌افتد. اما سرانجام موفق می‌شوند و ارلی به برادرش می‌رسد. جک که در طول سفر چیزهای زیادی از ارلی یاد گرفته مهارت‌های بیشتری پیدا کرده و در طول سفر انگار آدم دیگری شده. بعد از سفر می‌بیند که روابطش با پدرش کاملا فرق کرده و با هم خوب هستند و او با غم از دست دادن مادرش کنار آمده است.
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"اولین باری که چشمتان به اقیانوس می‌افتد، معمولا یا ترسناک است یا هیجان‌انگیز. کاش برای من هم همین‌طور بود، اما من بالا آوردم؛ درست روی ساحل سنگی اقیانوس.
چند ساعت پیش با یک هواپیمای باربری نظامی، به مین رسیده بودیم. توی تمام راه، این غول بزرگ کج‌وراست می‌شد و تلفق‌تولوق می‌کرد، ولی پدرم سرگرم خواندن کتابچه‌ی قوانین آماده‌باش نیروی دریایی و سنگربندی ساحلی بود. قبل از آن‌که سوار هواپیما بشوم حالت تهوع داشتم. وقتی از بالای میسوری می‌گذشتیم، حالم به‌هم خورد. بیشتر مسیر ایالت‌های اوهایو، پنسیلوانیا و نیویورک هم پاکت کاغذی را دودستی چسبانده بودم به دهانم. کاپیتان (منظورم پدرم است، نه خلبان) یک کلمه هم حرف نمی‌زد، اما می‌دانستم دارد با خودش فکر می‌کند که پسرش با این بیماری حرکت‌زدگی هرگز نمی‌تواند دریانورد بشود. راستش لباس روشن دریانوردی، زیاد هم به صورت سبزه‌ی من نمی‌آمد. زیرچشمی نگاهش می‌کردم. هنوز عادت نداشتم خیلی دوروبرش باشم ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!