بخريد و بخوانيد ...
کآشوب: بیست و سه روایت از روضه‌هایی که زندگی می‌کنیم
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

کآشوب: بیست و سه روایت از روضه‌هایی که زندگی می‌کنیم

نویسنده: حامد آقاجانی و ...، دبیر مجموعه: نفیسه مرشدزاده 
ناشر: اطراف
سال نشر: 1402 (چاپ 14)
قیمت: 110000 تومان
تعداد صفحات: 245 صفحه
شابك: 978-600-98019-1-6
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 7 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'کآشوب: بیست و سه روایت از روضه‌هایی که زندگی می‌کنیم':

کتاب کآشوب، روایت زنده ماندن روضه در گذر زمان است. این آیینِ قدیمی با فرهنگ‌ها آمیخته، طعم و لحن اقلیم‌های مختلف را گرفته و در بافت زندگی طوری تنیده شده که دیگر به راحتی نمی‌شود زندگی و روضه را از هم سوا کرد.
نویسندگان دعوت‌شده به این مجموعه تلاش کرده‌اند گزارشی صادقانه و عینی از رویدادهایی بدهند که در همین روزها اتفاق افتاده ولی هنوز در سایه واقعه سال 61 است. این راویان از نسبت شخصی و زیسته‌شان با مجلس روضه نوشته‌اند. آمیختن طعم و لحن خرده‌روایت‌های شخصی، روایت فراگیرتری آفریده که هویتی مستقل از اجزای خُردِ خودش دارد. کنار هم چیدن این صداهای فردی، به گزارش یک پدیده بدل شده؛ روایت یک کآشوب. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
روایت اول کتاب با این جملات آغاز می‌شود:
"به داداش یکی به آخر گفته بود "تو هم زن بگیری، مثل بقیه می‌ری پی کار خودت. دیر و زود داره، سوخت و سوز نداره." داداش یکی به آخر محکم گفته بود "تا آخر باهاتم."
چهار برادر بابا نوبت به نوبت عصرها برادر بزرگ را به روضه‌هاش برده بودند و هر کدام زن می‌گرفت نوبت بعدی می‌شد. حالا نوبت به عموی یکی به آخر رسیده بود. از روزی که بابا شنید برادرش خاطرخواه دخترک لاغراندام سفیدرو شده و هر روز غروب به هوای دخترک در فلکه دوم پرسه می‌زند فاتحه‌ی او را هم خواند. زد به خنده و به مادرم گفت "دیدی گفتم؟ اینم رفت قاطی بقیه." مادر چیزی نگفت. فقط همان‌طور که پیراهن سفید بابا را اتو می‌زد، یک قطره اشک از گوشه‌ی چشمش ریخت. بابا اشک مادر را نمی‌دید اما از سکوت همه چیز را فهمیده بود ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!