ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
زن پشت پنجره
(The Woman in the Window)
نویسنده:
ای. جی. فین
(A. J. Finn)
ترجمه:
محمد جوادی
ناشر:
کتابسرای تندیس
سال نشر:
1399
(چاپ
2
)
قیمت:
82000
تومان
تعداد صفحات:
472
صفحه
شابك:
978-600-182-334-3
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 1 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'زن پشت پنجره':
آنا فاکس دچار بیماری روحی است و از خانه خارج نمیشود. تنها سرگرمی او نگاه کردن از پشت پنجره به خیابان و محلهای است که در آن زندگی میکند.
زندگی یکنواخت او هنگامی که خانواده راسل به همسایگی او اسبابکشی میکنند دچار تغییر میشود. راسلها در ابتدا یک خانواده معمولی به نظر میرسند. اما یکشب آنا از پشت پنجره شاهد وقوع اتفاقی ترسناک در خانهی راسلهاست. او مطمئن نیست آنچه را که دیده واقعیت دارد یا تحت تاثیر داروهایی که مصرف میکند دچار خیالات شده است. پلیس و خود خانواده راسل هم اصرار دارند که همه چیز عادی است و اتفاقی نیافتاده. اما با همه اینها آنا نمیتواند خودش را راضی کند که آنچه را دیده واقعیت ندارد …
داستان با این جملات آغاز میشود:
"دیگر چیزی نمانده شوهرش به خانه برسد. این بار مچش را میگیرد.
خانهی شمارهی 212 یک تکه پرده و یا حتی پردهکرکرهای ندارد - خانهی شهری با نمای قهوهای مایل به قرمز که زمانی تا همین اواخر محل زندگی تازهعروس و دامادی به نام مات بود (تا قبل از طلاقشان). من با هیچکدامشان ملاقات نداشتهام، ولی گاهی سری به اینترنت میزنم و پروفایل لینکدن آقا و صفحهی فیسبوک خانم را چک میکنم. اسناد مربوط به ازدواجشان هنوز در میسی است. هنوز میتوانم برایشان لوازم آشپزخانه بخرم.
داشتم میگفتم: حتی برای زیباتر شدن نمای پنجره، چیزی پشتش نگذاشتهاند. خانهی شماره 212 با نگاهی خالی، با چهرهای سرخ و سرد از آن سوی خیابان به من خیره مانده و من هم نگاهم را به آنجا دوختهام: به بانوی آن خانهی بزرگ که پیمانکارش را به اتاقخواب مهمان راهنمایی میکند. قصهی آن خانه چیست؟ جایی است که عشق در آن به دام مرگ میافتد ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!