ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
کتاببازها
(Book Scavenger)
نویسنده:
جنیفر چمبلیس برتمن
(ennifer Bertman)
ترجمه:
امین توکلی
ناشر:
پرتقال
سال نشر:
1403
(چاپ
32
)
قیمت:
300000
تومان
تعداد صفحات:
328
صفحه
شابك:
978-600-8111-94-8
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'کتاببازها':
امیلی خیلی خوشحاله که با خانوادهاش به شهر سانفرانسیسکو اومده. چون این شهر محل زندگی قهرمان محبوبش گریسون گریسولد است. گریسولد ناشر کتاب و تولیدکننده یک بازی باحال کامپیوتری به نام "کتاببازها" است. اما به محض ورود امیلی و خانوادهاش به شهر، او متوجه میشه که به گریسولد حمله شده و او حالا در بیمارستان در وضعیت کما به سر میبره. در این وضعیت هیچکس از تازهترین بازی گریسولد که همه منتظر انتشارش بودند، خبر نداره. امیلی یک کتاب عجیب پیدا میکنه و متوجه میشه که این کتاب متعلق به گریسولده و احتمالا تنها نسخه از جدیدترین بازی او. به همین خاطر امیلی به همراه دوستش جیمز شروع به حل معماهای بازی گریسولد میکنه. غافل از اینکه حملهکنندگان به گریسولد دنبال آنها هم هستند ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"گریسون گریسولد که موهای نقرهای رنگش مثل بال کبوتر بالای سرش بالا و پایین میرفت، سوتزنان از خیابان مارکت پایین میآمد. او عصای پیادهروی مخصوصش را که رنگهای انتشارات بیساید، راهراه رویش کشیده شده بود، هماهنگ با سوت زدنش روی زمین میزد و جلو میرفت. چند لحظه بعد، تاکسیای از راه رسید و بوق زد. راننده که به سمت شیشهی سرنشین خم شده بود گفت:
"آقای گریسولد! میخواید برسونمتون؟ ایندفعه مهمون هستید، دوست من."
"خیلی لطف داری، ولی همینطوری راحتم، ممنون." آقای گریسولد در جواب و به نشانهی قدردانی عصایش را بالا برد. او ترجیح میداد با اتوبوسهای برقی یا مترو رفتوآمد کند. هرچه باشد، آنها رگهای ارتباطی شهری بودند که آقای گریسولد عاشقش بود ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!