ثمانه رحيميتبار: نثر کتاب در صفحات اولیه تو را متعجب می کند. مفاهیم ماورایی و غریبی را بسیار ساده و روان روایت می کند،گویی از اتفاقات روزمره و عادی زندگی هستند. سادگی بیان آنها، باورشان را راحت تر می کند. اواسط کتاب خودت را دستگیر می کنی که خیلی عادی با وقایع رو به رو می شوی و واکنش نشان می دهی. مرشد و مارگاریتا دست می گذارد روی کبودی روحت و محکم فشارش می دهد تا یادت بیاید جایی از روحت، زمانی، کبود شده، تا یادت بیاید چرا...
الهه سعادتي: اگر بیشتر از پنج هم میشد بهش امتیاز میدادم. واقعا عالی بود. خیلی دوستش داشتم، سبک نوشتاری و ترجمه بسیار عالی و قابل فهم، موضوع داستان هم برای من خیلی جذبکننده بود.
هانيه سالاري: بسیار جذاب بود