گلناز رضوي: کتاب دن کیشوتی که من خوندم، ترجمه محمد قاضی بود. به نظرم واژه بینظیر برازنده این ترجمه هست. با اینکه کتاب حجم نسبتا زیاد و فونت ریزی داشت اما براحتی میشد خوندش. بخشهایی از کتاب که مربوط به شیطنتها و سادهلوحیهای سانکوپانزا و دیالوگهای اون با دن کیشوت بود فوقالعاده خندهدار و جالب بود که اینم قطعا برمیگرده به چیرهدستی آقای قاضی در ترجمه این اثر. دوستانی که فیلم دن کیشوت رو دیدند معتقدند که جریان داستان خیلی خستهکنندست و اشتیاقشون رو برای خوندن کتاب از دست دادند. فکر میکنم بهتره حداقل در مورد این اثر که اول کتابش خونده بشه بعد فیلمش دیده بشه.