ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
پلیس جدید
(The New Policeman)
نویسنده:
کیت تامپسون
(Kate Thompson)
ترجمه:
شهلا انتظاریان
ناشر:
چکه
سال نشر:
1393
(چاپ
1
)
قیمت:
12000
تومان
تعداد صفحات:
300
صفحه
شابك:
978-600-5935-20-2
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 1 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'پلیس جدید':
در کینوارا هرگز وقت کافی وجود ندارد. وقتی از هلن لیدی میپرسند برای هدیهی تولدش چه میخواهد، او میگوید: "وقت. چیزی که من میخواهم وقت است." جیجی لیدی پانزده ساله ادامه دهندهی راه خانوادهی لیدی در نواختن ویولن است. ولی روزی جیجی درمییابد فقط موسیقی نیست که در رگهایش جاریست.
آیا راست است که پدر مادربزرگش یک قاتل است؟
وقتی جیجی به راه میافتد تا برای مادرش وقت بخرد، هم این موضوع را کشف میکند و هم بسیاری چیزهای قابل توجه در مورد موسیقی، افسانه و جادو. چه کسی میداند که وقت کجا میرود؟
جیجی میداند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"بارها پیش آمده بود که جیجی لیدی و بهترین دوستش، جیمی داولینگ، با هم بحث کنند. اما جیجی هیچوقت این بحثها را جدی نمیگرفت و حتی فکر میکرد با این جر و بحثها دوستیشان عمیقتر میشود. دعوای آنها مثل دخترهای مدرسه از سر حسادت نبود و همیشه کمی بعد، دوباره با هم آشتی میکردند؛ ولی ماجرای بگو مگوی جیجی و جیمی در آن روز اوایل سپتامبر و در اولین هفتهای که به مدرسه برگشته بودند، بیسابقه بود.
جیجی حتی به یاد نمیآورد بحث چگونه و برای چه شروع شده بود. ولی وقتی دعوا تمام شد و به نقطهای رسیدند که باید مثل همیشه یکدیگر را میبخشیدند و اختلافات را کنار میگذاشتند، جیمی چیزی گفت که تکاندهنده بود:
- با چیزی که مادربزرگم در مورد لیدیها گفته، باید خیلی بیعقل باشم که باز هم با تو بگردم ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!