ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
سبیل عمو (مجموعه "قصهای که دوستش دارم")
نویسنده:
محمدرضا شمس
ناشر:
پیدایش
سال نشر:
1396
(چاپ
2
)
قیمت:
30000
تومان
تعداد صفحات:
24
صفحه
شابك:
978-964-349-979-2
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 2 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'سبیل عمو (مجموعه "قصهای که دوستش دارم")':
عمو آسیابان این قصه از دار دنیا هیچی نداشت. فقط یک آسیاب خرابه داشت قد یک غربیل و سبیلی داشت که قد هزار تا رودخانه دراز بود و خیلی به آن میرسید.
روزی از روزها که عمو آسیابان گرسنه گوشهای خوابیده بود، سبیل به این فکر میافته که این وضع نمیشه که عمو آسیابان هر روز سر گرسنه زمین بگذاره و من کاری نکنم. بنابراین به راه میافته و کوهها و درهها را زیر پا میگذاره و به قصر دیو دیگبهسر میرسه. اونجا دیو یک دیگ پلو و یک دیگچه خورش جلوش گذاشته و داره میخوره که سبیل دیگ و دیگچه را برمیداره و راه میافته به سمت بیرون قصر. دیو فریاد میزنه که: "آهای، غذای من را کجا میبری؟"، سبیل هم به دیو میگه که عمو آسیابان گشنهاش است و غذا را برای او میبره. سبیل به دیو میگه که اگر اجازه نده غذا را ببره، عمو ناراحت میشه و میآید و دیگ را از روی سر دیو برمیدارد. دیو هم میترسد و پیش خودش میگوید: "عمویی که سبیلاش اینقدر است، خودش ببین چه قدی است!" و اجازه میدهد که سبیل غذاها را با خود ببرد …
(گروه سنی مخاطب این کتاب در شناسنامه آن "ب" درج شده)
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!