ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
داستان مدرسه
(The School Story)
نویسنده:
اندرو کلمنتس
(Andrew Clements)
ترجمه:
مرجان ظریف صنایعی، افسانه سلیمانی مختاری
ناشر:
دیبایه
سال نشر:
1391
(چاپ
1
)
قیمت:
6500
تومان
تعداد صفحات:
183
صفحه
شابك:
978-600-212-010-6
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 7 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'داستان مدرسه':
زویی، بهترین دوست ناتالی، مطمئن است داستانی که ناتالی نوشته آنقدر خوب است که باید به چاپ برسد و منتشر شود؛ اما یک دختر دوازده ساله چهطور میتواند کتابی منتشر کند؟ مادر ناتالی ویراستار یک انتشارات بزرگ کتابهای کودکان و نوجوانان است. ولی ناتالی نمیخواهد از او کمکی بگیرد.
در این بین ایدهی جالبی به فکر زویی میرسد؛ ناتالی میتواند نوشتهاش را با یک نام مستعار ارائه کند و زویی هم نقش کارگزار ادبی او را به عهده بگیرد؛ اما برای دو دختر به این کوچکی کار سادهای نیست که خودشان را به جای آدمبزرگها جا بزنند؛ حتی با کمک چند بزرگتر که قصد کمک به آنها را دارند اما به نتیجهی کار مشکوکاند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"ناتالی نمیتوانست طاقت بیاورد. از در ورودی کتابخانهی مدرسه به داخل نگاه کرد؛ بعد چرخید و شش قدم در راهرو برداشت. سپس، به عقب برگشت و ایستاد تا دوباره به زویی نگاه کند. انتظار، برایش شکنجهآور بود.
زویی همچنان در حال مطالعه بود؛ دو فصل اول در مجموع دوازده صفحه میشد. ناتالی در حالی که ناخن شستش را میجوید، به چارچوب در تکیه داد و فکر کرد: چرا خواندنش اینقدر طول میکشد؟
زویی از گوشهی چشم میتوانست ناتالی را ببیند. میتوانست همهی نگرانی او و انرژی ناشی از آن را روی خودش حس کند اما نمیخواست عجله کند. او همیشه آرام مطالعه میکرد و این کار را دوست داشت؛ بهخصوص وقتی پای داستان خوبی در میان بود؛ و این هم، داستان خوبی بود …"
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!