ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات
نویسنده:
جلال آلاحمد
(Jalal Al-e-Ahmad)
ناشر:
فردوس
سال نشر:
1388
(چاپ
3
)
قیمت:
65000
تومان
تعداد صفحات:
71
صفحه
شابك:
978-964-320-429-7
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 1 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات':
کتاب حاوی دو مقاله از آلاحمد است. یکی "یک چاه و دو چاله" و دیگری "مثلا شرح احوالات". در شرح احوالات، آلاحمد از زندگی خودش و کارهایی که انجام داده سخن میگوید. اما "یک چاه و دو چاله" شرح چند واقعهی خاص در زندگی آلاحمد است که او آنها را اشتباهها و لغزشهای خودش به حساب میآورد و در حقیقت در این مقاله خودش را بابت این لغزشها ملامت میکند.
"یک چاه و دو چاله" با این جملات آغاز میشود:
"این قلم از سال 1323 تا به حال دارد کار میکند: گاهی مرتب و گاهی نه به ترتیبی. گاهی به فشاری درونی و الزامی؛ و اغلب بنا به عادت. گاهی گول؛ ولی بیشتر موظف یا به گمان ادای وظیفهای. اما نه هرگز به قصد نان خوردن. آنکه صاحب این قلم است فکر کرده بود که هرچه پدرش از راه کلام خدا نان خورد بس است و دیگر نباید از راه کلام نان بخورد؛ چرا که سر و کار او با کلام خلق است. و شاید به همین دلیل معلم شد. در 1326. اما همین صاحب قلم مخفیانه به من گفته است که با همه دعوی با هوشی دو سه بار پایش به چاله رفته. که یکبارش خود چاهی بود. و گرچه بابت این دو سه لغزش آنچه باید شلاق خورده که: بله. این تو هم تخم دوزردهای نیست و الخ ... تو هم ته همان کرباسی هستی که دیگران سرش و غیره ... اما من میدانم که هنوز بابت این دو سه لغزش، "او" به خودش سرکوفت میزند. و حالا آمده مرا شاهد گرفته و خودش کناری نشسته و قلم را سپرده دست من ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!